پارت⁸😈💫 *میخوام زود تمومش کنم*
به پرویی ا/ت خندید و لبخندی بهش زد
+کار نداری
_نه
+اوکی
و دوباره فیلم رو شروع کرد
و سپس بهم نزدیک شدن نزدیکتر و نزدیکتر انقدر که لبهایشان را برهم دیگر نهادند و درعالم خودشان غرق شدن
ا/ت سعی کرد تلویزیو و خاموش کنه چون ابروش بیشتر میرفت ولی پیداش نمیکرد
_دنبال این میگردی
+بدش من
و پرید روی کوک
+بدشششش
_نمیدمشششش
و بالاخره گرفتش
_آه موهامو کندی
+حقته
و تلویزیون و خاموش کرد
_الان چیکار کنیم
+چمیدونم
_دوستت دارم
+چی!
_هیچی به خدا از دهنم در رفت اشتباه شد عزیزم
+همین الان بهم گفتی عزیزم
_ففط اشتباه لفظی بود به خدا
+اوکی
هوف نزدیک بودا
نمیتونم باورکنم دارم بهش حس پیدا میکنم
خدایا سوسک بودم بیشتر آرامش داشتم
.............
+دوباره بخوابیم
_(قیافه ی شیطانی)
+منظورم استراحته
_اونکارم واسه استراحته
+خدایا
_نظرت چیه قبلش یکم بنوشیم
+البته
..........
+بسه میخوای خودتو بکشی!
_فقط یکم دیگه
+هیچی
از زیر بغلش گرفت و بردنش سمت تخت
خواست درازش کنه ولی دراز نکشید و دوزانو نشست
از شانه های ا/ت گرفت
_من...باید....یه..اعتراف...خیلی.خیلی.خیلی
کوچیکبهتبکنم
+چته
_جملم دروغ نبود
+چی کدوم جملت
_عاشقتم(حالت مستی)
+خدایا داری شوخی میکنی
محکمتر از شانهات گرفت
_دارم میگم ... عاشقتم(داد)
+هیش هیش تروخدا ساکت باش
_تویم دوسم داری(داد و حالت مستی)
+ساکت باش ببند
_دوسم داری؟(داد و حالت مستی)
_باید داشته باشی(داد و حالت مستی)
_باااایدددد
+خیله خوب باشه دوست دارم ساکت باش فقط تروخدا
سکسکع ایی کرد و گفت
_واقعا
+اره اره واقعا
_دروغ که نمیگی
+نه نه اصلا فقط فقط آروم باش
_توفقط میگی دوسم داری تا ساکتشم(داد و حالت مستی)
+نه نه به خدا عاشقتم
..............
حواس ا/ت نبود که جونگکوک روش خوابید و بدون هیچ صبری لباشو رویه لبای ا/ت کبوند
کمی بعد دستشو به لای پاش کشید
ولی ا/ت دستشو گرفت
که جونگکوک لبشو گاز گرفت و ا/ت دستشو ول کرد
و دستش رو بالاتر و بالاتر میبرد
ا/ت هعی سعی داشت دستش رو متوقف کنه برایه همین هعی به خودش کش و قوس میداد
و همراهش یدفعه ایی نالش درومد
که چشمای کوک و باز کرد انگار خوشش اومده بود خشن تر میبوسید
اجازه ی نفس کشیدن و به ا/ت نمیداد و یکسره تغییر پوزیشین میداد و به کمرش قوس میداد
که دیگه ا/ت نتونست تحمل کنه و صداش درومد
فقط یک لحظه ازش جداشد
+تروخدا تمومش ...
ولی دوباره لباشو رو لباش کبوند و میخورد
کم کم سمت گردنش رفت و بوسش میکرد
(بوس با بوسیدن فرق داره بگیرین)
+بسه
سر کوک و گرفتو از گردنش دور کرد ولی زورش بیشتر بود
یهویی گردنش رو گاز گرفت که ا/ت دستشو از رویه کلش اروم اروم برداشت و نفس نفس میزد
کم کم گردنشو ول کرد و دوباره رفت سراغ لباش چون نمیتونست پایین تر بره
این داستان ادامه دارد....
گزارش نکنید
+کار نداری
_نه
+اوکی
و دوباره فیلم رو شروع کرد
و سپس بهم نزدیک شدن نزدیکتر و نزدیکتر انقدر که لبهایشان را برهم دیگر نهادند و درعالم خودشان غرق شدن
ا/ت سعی کرد تلویزیو و خاموش کنه چون ابروش بیشتر میرفت ولی پیداش نمیکرد
_دنبال این میگردی
+بدش من
و پرید روی کوک
+بدشششش
_نمیدمشششش
و بالاخره گرفتش
_آه موهامو کندی
+حقته
و تلویزیون و خاموش کرد
_الان چیکار کنیم
+چمیدونم
_دوستت دارم
+چی!
_هیچی به خدا از دهنم در رفت اشتباه شد عزیزم
+همین الان بهم گفتی عزیزم
_ففط اشتباه لفظی بود به خدا
+اوکی
هوف نزدیک بودا
نمیتونم باورکنم دارم بهش حس پیدا میکنم
خدایا سوسک بودم بیشتر آرامش داشتم
.............
+دوباره بخوابیم
_(قیافه ی شیطانی)
+منظورم استراحته
_اونکارم واسه استراحته
+خدایا
_نظرت چیه قبلش یکم بنوشیم
+البته
..........
+بسه میخوای خودتو بکشی!
_فقط یکم دیگه
+هیچی
از زیر بغلش گرفت و بردنش سمت تخت
خواست درازش کنه ولی دراز نکشید و دوزانو نشست
از شانه های ا/ت گرفت
_من...باید....یه..اعتراف...خیلی.خیلی.خیلی
کوچیکبهتبکنم
+چته
_جملم دروغ نبود
+چی کدوم جملت
_عاشقتم(حالت مستی)
+خدایا داری شوخی میکنی
محکمتر از شانهات گرفت
_دارم میگم ... عاشقتم(داد)
+هیش هیش تروخدا ساکت باش
_تویم دوسم داری(داد و حالت مستی)
+ساکت باش ببند
_دوسم داری؟(داد و حالت مستی)
_باید داشته باشی(داد و حالت مستی)
_باااایدددد
+خیله خوب باشه دوست دارم ساکت باش فقط تروخدا
سکسکع ایی کرد و گفت
_واقعا
+اره اره واقعا
_دروغ که نمیگی
+نه نه اصلا فقط فقط آروم باش
_توفقط میگی دوسم داری تا ساکتشم(داد و حالت مستی)
+نه نه به خدا عاشقتم
..............
حواس ا/ت نبود که جونگکوک روش خوابید و بدون هیچ صبری لباشو رویه لبای ا/ت کبوند
کمی بعد دستشو به لای پاش کشید
ولی ا/ت دستشو گرفت
که جونگکوک لبشو گاز گرفت و ا/ت دستشو ول کرد
و دستش رو بالاتر و بالاتر میبرد
ا/ت هعی سعی داشت دستش رو متوقف کنه برایه همین هعی به خودش کش و قوس میداد
و همراهش یدفعه ایی نالش درومد
که چشمای کوک و باز کرد انگار خوشش اومده بود خشن تر میبوسید
اجازه ی نفس کشیدن و به ا/ت نمیداد و یکسره تغییر پوزیشین میداد و به کمرش قوس میداد
که دیگه ا/ت نتونست تحمل کنه و صداش درومد
فقط یک لحظه ازش جداشد
+تروخدا تمومش ...
ولی دوباره لباشو رو لباش کبوند و میخورد
کم کم سمت گردنش رفت و بوسش میکرد
(بوس با بوسیدن فرق داره بگیرین)
+بسه
سر کوک و گرفتو از گردنش دور کرد ولی زورش بیشتر بود
یهویی گردنش رو گاز گرفت که ا/ت دستشو از رویه کلش اروم اروم برداشت و نفس نفس میزد
کم کم گردنشو ول کرد و دوباره رفت سراغ لباش چون نمیتونست پایین تر بره
این داستان ادامه دارد....
گزارش نکنید
۳۰.۳k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.