هاشور ۰۹
سه شعر هاشور از فاطمه عسگرپور
(۱)
کلافه از آغاز وُ،
انتهای سفرم -
هیچ راهی به تو ختم نشد!
...
به نبودنت اما،
بسیار!
(۲)
آفتابِ پدر؛
وقتی به غروبی وحشی تن داد،
این آرزوهای من بود که-
در پیچ و خم زندگی گم شد.!
(۳)
برگرد وُ،
بوی تنات را
از کمد لباسهایم بردار!
#فاطمه_عسگرپور
(۱)
کلافه از آغاز وُ،
انتهای سفرم -
هیچ راهی به تو ختم نشد!
...
به نبودنت اما،
بسیار!
(۲)
آفتابِ پدر؛
وقتی به غروبی وحشی تن داد،
این آرزوهای من بود که-
در پیچ و خم زندگی گم شد.!
(۳)
برگرد وُ،
بوی تنات را
از کمد لباسهایم بردار!
#فاطمه_عسگرپور
- ۵۴۸
- ۱۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط