ستاره ی قرمز من پارت ۵
ستاره ی قرمز من پارت ۵
(بچه ها است ۲ ظاهر میکوعه و است ۳ عکس لباسشه اون با اینکه توی مافیاعه از لباسهای سیاه استفاده نمیکنه )
چویا : مبارزخوبی هستی ولی همیشه باید یکی که حالت دفاعی داره همراهت باشه پس موری سان نظر شما چیه
موری: خب میکو به مافیای بندر خوش اومدی
میکو : وا ..... واقعا
چویا : بله
میکو با داد : ممنوننننننننننننننننن
چویا : انگار زیادی بلندگو قورت دادی
میکو : ببخشید
یک ماه بعد
توی اتاق موری سان
موری : میکو چان برات یه ماموریتی داشتم
میکو : خب چی هست
موری : توی این پرونده مشخصات ظاهری یه شخصی هست که باید بکشیش
( نکته : ماموریتی میکو تا الان دزدی و جاسوسی بوده و تا حالا کسی رو نکشته و خیلی از خون میترسه و توی پرونده عکس شخصی که باید میکشتش نبود)
میکو خیلی آروم که کسی نشنوه : و...ولی....چشم
پرونده رو برداشت و رفت
الان چیکار کنم چکار کنمممممم
چویا : میکو ....میکو
میکو : ها .... ا ....بله
چویا : چند بار صدات زدم نشنیدی
میکو : .....ب.... ببخشید
چویا : میخوای باهات بیام
میکو : ......
چویا : پس میام
توی منطقه
رفتم جایی که باید پیداش کنم یه کوچه خلوت بود چویا بیرون کوچه منتظرم بود
وقتی اون شخصو دیدم خشکم زد ا....اون دوست بچگیم بود نمیخواستم بکشمش ولی اگه این کارو نمیکردم مافیا میوفتاد دنبالم
؟؟؟: م...میکو خودتی
میکو : ببخشید
و بهش شلیک کردم و ...ولی نباید این کارو میکردم تفنگو سمت خودم گرفتم و توی شکمم شلیک کردم و افتادم روی زمین دست دوستمو گرفتم
از دید چویا
صدای یه شلیک اضافه شنیدم رفتم توی کوچه و دیدم میکو روی زمین افتاده سریع بردمش پیش موری سان
و بله کرم دارم 😁
(بچه ها است ۲ ظاهر میکوعه و است ۳ عکس لباسشه اون با اینکه توی مافیاعه از لباسهای سیاه استفاده نمیکنه )
چویا : مبارزخوبی هستی ولی همیشه باید یکی که حالت دفاعی داره همراهت باشه پس موری سان نظر شما چیه
موری: خب میکو به مافیای بندر خوش اومدی
میکو : وا ..... واقعا
چویا : بله
میکو با داد : ممنوننننننننننننننننن
چویا : انگار زیادی بلندگو قورت دادی
میکو : ببخشید
یک ماه بعد
توی اتاق موری سان
موری : میکو چان برات یه ماموریتی داشتم
میکو : خب چی هست
موری : توی این پرونده مشخصات ظاهری یه شخصی هست که باید بکشیش
( نکته : ماموریتی میکو تا الان دزدی و جاسوسی بوده و تا حالا کسی رو نکشته و خیلی از خون میترسه و توی پرونده عکس شخصی که باید میکشتش نبود)
میکو خیلی آروم که کسی نشنوه : و...ولی....چشم
پرونده رو برداشت و رفت
الان چیکار کنم چکار کنمممممم
چویا : میکو ....میکو
میکو : ها .... ا ....بله
چویا : چند بار صدات زدم نشنیدی
میکو : .....ب.... ببخشید
چویا : میخوای باهات بیام
میکو : ......
چویا : پس میام
توی منطقه
رفتم جایی که باید پیداش کنم یه کوچه خلوت بود چویا بیرون کوچه منتظرم بود
وقتی اون شخصو دیدم خشکم زد ا....اون دوست بچگیم بود نمیخواستم بکشمش ولی اگه این کارو نمیکردم مافیا میوفتاد دنبالم
؟؟؟: م...میکو خودتی
میکو : ببخشید
و بهش شلیک کردم و ...ولی نباید این کارو میکردم تفنگو سمت خودم گرفتم و توی شکمم شلیک کردم و افتادم روی زمین دست دوستمو گرفتم
از دید چویا
صدای یه شلیک اضافه شنیدم رفتم توی کوچه و دیدم میکو روی زمین افتاده سریع بردمش پیش موری سان
و بله کرم دارم 😁
۶.۷k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.