فیک دختر کوچولوی من part19
ات: وای میدونم احمقانه بود انقدر یاداوری نکن بهم دست خودم نبود
ته: باشه من که چیزی نگفتم
ات: به هر حال
ته: خب مگه چیه اصلا مگه بد بود؟(دنبال بهونه ایااا😔)
ات: تهیونگگ
ته: باشه شوخی کردم
ات: خب دیگه من برم
ته: هیچی نخوردی
ات: دیرم میشه
ته: تو مدرسه یچیزی بخور ضعف میکنی…اهاا راستی اگه اون پسره جی یون بود کی بود بهت نزدیک شد ازش فاصله بگیر اگه خواست اذیتت کنه بهم بگو
ات: باشه…میبینمت
ته: مراقب خودت باش
ات: توعم همینطور…
ته جون: سلام احمق
ات: به من میگی احمق؟
ته جون: اره دیگه احمقی بنظرم امروز برو حساب پسررو بزار کف دستش
ات: تو فکرش هستم
ته جون: خوبه امروز ورزش داری؟
ات: اره
ته جون: لباساتو برداشتی؟
ات: معلومه
ته جون: خب میدونی چیکار کن وقتی داره لباسشو عوض میکنه برو داخل رختکن و به بقیه پسرا بگو برن بیرون احتمالا اون ازت بخواد ببخشیش تو بگو بخشیدیش و احتمالا لباساشو در میاره بعدش به بهونه بوسیدنش بزن وسط پاهاش و ازش عکس بگیر
ات: دیگه چی؟
ته جون: خدایی نقشه ازین بهتر داری من یه عمره با یه مافیا بزرگ شدم بهترین نقشه هارو کشیدیم بهم اعتماد نمیکنی؟
ات: خیلی خب باشه
ته جون:و زنگ اوله ورزش درسته؟
ات: اره
ته جون: یادت نره ها همرو مو به مو انجام بده
ات: باشه میبینمت
ته جون: میبینمت
ات ویو
رفتم داخل مدرسه معاونا داشتن یونیفرم هارو چک میکردن وقتی کار چک کردن تموم شد رفتم سمت کلاس کسی زیاد نیود فقط چند نفر بودن احتمالا همه دارن لباساشونو عوض میکنن منم کیفمو گذاشتم لباسامو برداشتمو رفتم سمت رختکن پسرا با عصبانیت وارد شدم و دیدم جی یون اونجا نیست رفتم بیرون داخل کلاسو دیدم اونجاهم نبود منم بیخیال شدم الان معلم ورزش بهم امتیاز منفی میده خیلی دیر کردم رفتم سمت رختکن دخترا دیدم یه نفر داره جیغ خفه میکشه دیدم سویی (همون دختره)اونجاس و یه نفر دم دهنشو گرفته و داره به زور بهش دست میزنه رفتم سریع پسررو کشیدم عقب دیدم جی یون بود چیزی که چشمام میدید رو باور نمیکردم سویی رو بردم پشت خودم
جی یون: چیه حسودیت شد؟
اینم پارت جدید🌝🤝
ته: باشه من که چیزی نگفتم
ات: به هر حال
ته: خب مگه چیه اصلا مگه بد بود؟(دنبال بهونه ایااا😔)
ات: تهیونگگ
ته: باشه شوخی کردم
ات: خب دیگه من برم
ته: هیچی نخوردی
ات: دیرم میشه
ته: تو مدرسه یچیزی بخور ضعف میکنی…اهاا راستی اگه اون پسره جی یون بود کی بود بهت نزدیک شد ازش فاصله بگیر اگه خواست اذیتت کنه بهم بگو
ات: باشه…میبینمت
ته: مراقب خودت باش
ات: توعم همینطور…
ته جون: سلام احمق
ات: به من میگی احمق؟
ته جون: اره دیگه احمقی بنظرم امروز برو حساب پسررو بزار کف دستش
ات: تو فکرش هستم
ته جون: خوبه امروز ورزش داری؟
ات: اره
ته جون: لباساتو برداشتی؟
ات: معلومه
ته جون: خب میدونی چیکار کن وقتی داره لباسشو عوض میکنه برو داخل رختکن و به بقیه پسرا بگو برن بیرون احتمالا اون ازت بخواد ببخشیش تو بگو بخشیدیش و احتمالا لباساشو در میاره بعدش به بهونه بوسیدنش بزن وسط پاهاش و ازش عکس بگیر
ات: دیگه چی؟
ته جون: خدایی نقشه ازین بهتر داری من یه عمره با یه مافیا بزرگ شدم بهترین نقشه هارو کشیدیم بهم اعتماد نمیکنی؟
ات: خیلی خب باشه
ته جون:و زنگ اوله ورزش درسته؟
ات: اره
ته جون: یادت نره ها همرو مو به مو انجام بده
ات: باشه میبینمت
ته جون: میبینمت
ات ویو
رفتم داخل مدرسه معاونا داشتن یونیفرم هارو چک میکردن وقتی کار چک کردن تموم شد رفتم سمت کلاس کسی زیاد نیود فقط چند نفر بودن احتمالا همه دارن لباساشونو عوض میکنن منم کیفمو گذاشتم لباسامو برداشتمو رفتم سمت رختکن پسرا با عصبانیت وارد شدم و دیدم جی یون اونجا نیست رفتم بیرون داخل کلاسو دیدم اونجاهم نبود منم بیخیال شدم الان معلم ورزش بهم امتیاز منفی میده خیلی دیر کردم رفتم سمت رختکن دخترا دیدم یه نفر داره جیغ خفه میکشه دیدم سویی (همون دختره)اونجاس و یه نفر دم دهنشو گرفته و داره به زور بهش دست میزنه رفتم سریع پسررو کشیدم عقب دیدم جی یون بود چیزی که چشمام میدید رو باور نمیکردم سویی رو بردم پشت خودم
جی یون: چیه حسودیت شد؟
اینم پارت جدید🌝🤝
۴.۳k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.