پارت ٣
تو شوگا رفتین رو تخت دراز کشیدین
شوگا : بخواب دیگ تو :اوم خوابم نمیاد
+ ولی من خواب دارم میخابم تو هر وقت خواستی خوابت اومد بخواب شب خش
× باش ممنون
دقیقه شد رفتی تو گوشی ور رفتی چشات خسته شد وخوابت برد
صبح وقتی بیدار شدی تو بغلش شوگا بودی × یا خداااا شوگا ترسید
از اون ور افتاد
× وایی تو خوبی
+ چتع این وقت صبح ساعت ٧ نیمه
× تو بغل هم بودیم
+ خؤ که چی اشتباه شد نگران داره
× من باید بر، بای ممنون گفتی اینجا بکونم
+ برو
خدافظی کردی تا رفتی خؤنه دوستت
دوستش انا =
= سلام
× سلام خوبی
= خوبم بابا چیه نفص نفص میزنی
همه چیو براش تعریف کردی انا گفت دیوونه خرر تو کلیدو تو حياط انداختی رفتی کلید رو داد بهت تو گفتی روانی زود تر میگفتی انا گفت هر چی زنگ میزدم جواب نمیدادی مجبور شدم اینکارو کن
تو گفتی باش اشکال نداره رفتی خؤنه خدافظی کردی از دوستت
رسیدی خؤنه لباس در اوردی گفتی وایی خؤنه عزیزم
لباس در اوردی یه چیز خوردی ساعت شد ٨ گفت وایی باید برم کلاس
زود کفشتو پوشیدی
رفتی راه بودی
سوار یه اتوبوس شدی رفتی
رسیدی مدرسه دوستات گفت اوردی بدووو رفتی سر کلاس معلم گفت اومدی ا/ت برو بشین سر جات درس بدیم تو رفتی نشستی شوگا هم بود به شوگا سلام کردی اونم سلام کرد معلم درس رو شروع کرد
معلم : خوب بچه ها عزیز امروز امتحان دارین همه خوندیم درسته
بچه ها همه گتن بله ولی تو
× یا خداااا امتحان مگه دأشتيم هیچی نخوندم خداااا
شوگا گفت اشکال نداره خودم بهت تقلب میرسونم
تو گفتی واقعا
شوگا گفت هوم
معلم برگه امتحان رو داد سوال هایی ٧یلی سوتی بود ولی ٢ تاشو گیر کردی از شوگا پرسیدی شوگا هم بهت گفت
امتحان دادی از شوگا تشکر کردی
ساعت ٥ شد
داشتي میرفتی
شوگا رو دیدی
بهش گفتی شوگا میشه یه چیز بگم
شوگا گفت هوم بنال
تو چرا بهم کمک کردی
شوگا گفت ......
ادامه دارد
در خماری بمانید
شوگا : بخواب دیگ تو :اوم خوابم نمیاد
+ ولی من خواب دارم میخابم تو هر وقت خواستی خوابت اومد بخواب شب خش
× باش ممنون
دقیقه شد رفتی تو گوشی ور رفتی چشات خسته شد وخوابت برد
صبح وقتی بیدار شدی تو بغلش شوگا بودی × یا خداااا شوگا ترسید
از اون ور افتاد
× وایی تو خوبی
+ چتع این وقت صبح ساعت ٧ نیمه
× تو بغل هم بودیم
+ خؤ که چی اشتباه شد نگران داره
× من باید بر، بای ممنون گفتی اینجا بکونم
+ برو
خدافظی کردی تا رفتی خؤنه دوستت
دوستش انا =
= سلام
× سلام خوبی
= خوبم بابا چیه نفص نفص میزنی
همه چیو براش تعریف کردی انا گفت دیوونه خرر تو کلیدو تو حياط انداختی رفتی کلید رو داد بهت تو گفتی روانی زود تر میگفتی انا گفت هر چی زنگ میزدم جواب نمیدادی مجبور شدم اینکارو کن
تو گفتی باش اشکال نداره رفتی خؤنه خدافظی کردی از دوستت
رسیدی خؤنه لباس در اوردی گفتی وایی خؤنه عزیزم
لباس در اوردی یه چیز خوردی ساعت شد ٨ گفت وایی باید برم کلاس
زود کفشتو پوشیدی
رفتی راه بودی
سوار یه اتوبوس شدی رفتی
رسیدی مدرسه دوستات گفت اوردی بدووو رفتی سر کلاس معلم گفت اومدی ا/ت برو بشین سر جات درس بدیم تو رفتی نشستی شوگا هم بود به شوگا سلام کردی اونم سلام کرد معلم درس رو شروع کرد
معلم : خوب بچه ها عزیز امروز امتحان دارین همه خوندیم درسته
بچه ها همه گتن بله ولی تو
× یا خداااا امتحان مگه دأشتيم هیچی نخوندم خداااا
شوگا گفت اشکال نداره خودم بهت تقلب میرسونم
تو گفتی واقعا
شوگا گفت هوم
معلم برگه امتحان رو داد سوال هایی ٧یلی سوتی بود ولی ٢ تاشو گیر کردی از شوگا پرسیدی شوگا هم بهت گفت
امتحان دادی از شوگا تشکر کردی
ساعت ٥ شد
داشتي میرفتی
شوگا رو دیدی
بهش گفتی شوگا میشه یه چیز بگم
شوگا گفت هوم بنال
تو چرا بهم کمک کردی
شوگا گفت ......
ادامه دارد
در خماری بمانید
۴۵.۷k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.