رمان
عشق زیبا 💜💜
پارت 8
ارسلان*بیا کارت دارم
دیانا*چی کار ؟
ارسلان*توبیا
دیانا *رفتم روی تخت نشستم ارسلان هم کنارم بله کارم داشتید
ارسلان*دیگه برای من کار می کنی فقد اتاق من را تمیز میکنی و غذای من رامی یاری یک از دوستانم میاد پیش من با هاش گرم نمی گیری باشه
دیانا*باشه
ارسلان*مچ دست شو ول نکردم کشیدمش تو بغلم
دیانا*حس خوبی داشتم و چیزی نگفتم بعدش رفتم پیش نیکا همه چیز را کامل بهش گفتم .
نیکا*پس عروسی افتادی لباس چی بگیر خاک تو سرم
دیانا*باشه حالا من برم
نیکا *بری پیش عشقت زیباتون
دیانا*عشقم کیه ؟
نیکا*ارسلان جون دیگه
دیانا *نمک بای
نیکا *بای
ادامه دارد 💜💜
لایک کنید 💜💜
پارت 8
ارسلان*بیا کارت دارم
دیانا*چی کار ؟
ارسلان*توبیا
دیانا *رفتم روی تخت نشستم ارسلان هم کنارم بله کارم داشتید
ارسلان*دیگه برای من کار می کنی فقد اتاق من را تمیز میکنی و غذای من رامی یاری یک از دوستانم میاد پیش من با هاش گرم نمی گیری باشه
دیانا*باشه
ارسلان*مچ دست شو ول نکردم کشیدمش تو بغلم
دیانا*حس خوبی داشتم و چیزی نگفتم بعدش رفتم پیش نیکا همه چیز را کامل بهش گفتم .
نیکا*پس عروسی افتادی لباس چی بگیر خاک تو سرم
دیانا*باشه حالا من برم
نیکا *بری پیش عشقت زیباتون
دیانا*عشقم کیه ؟
نیکا*ارسلان جون دیگه
دیانا *نمک بای
نیکا *بای
ادامه دارد 💜💜
لایک کنید 💜💜
۲.۲k
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.