یکروز یک پسربایک دختردوست میشه پسرشرومیکنه ب حرفای عاشقون
یکروز یک پسربایک دختردوست میشه پسرشرومیکنه ب حرفای عاشقونه زدن ووانمودکردن ب اینکه دختروخیلی دوستداره.یکروزپسردخترومیبره خونشون ک ب خانوادش نشونش بده.وقتی درخونروبازمیکنه دختریک عالمه پسرداخل خونه میبینه.تامیخواسته فرارکنه پسره جلوشوگرفته وبزوربردتش داخل خونه.دخترهم ب پسرامیگه هرکارکه دوستدارین بکنین فقط بزارین من برم 10پسرهم تاصبح ب دختره تجاوزمیکنن.صبح که دخترلباساشومیپوشه ک بره روی آینه بارژش مینویسه:به جمع ایدزی هاخوش آمدید
۱۱۹
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.