پارت دو عشق پر دردسر
صبح روز بعد
بریک : گفتم که امروز میریم پارت....
بومر : یعنی الان داری جدی میگی من کلی کار دارم باید برم پارک فعلا
+بومر
به سمت پارک حرکت کردم بچه هایی هم اونجا بودن یه دختری هم که تقریبا هم سنم بود یا شایدم بهتر بگم دو سه سال کوچیک تر نشسته بود رو صندلی و حباب میساخت ..
بومر : امم ... ا عذر میخوام .. شما ..
بابلز : این پسره چقد اشناست .. صب کن دیروز موقع خوراکی خریدن دیدمش
بومر : تو حباب میسازی ..؟ خیلی شکل هاش باحال و مختلفن
بابلز : هانن ؟ ارهه ام ممنون
بابلز: تو هم بیا بزن
بومر : واقعا الان
بابلز : کارت خوبه
بومر : ممنون
........
+کدی
باترکاپ گفت که بابلز رفته پارک منم بهتره برم پیشش تا تنها نباشه به سمت بیرون حرکت کردم
باباز : نه اینطوری نگهش دار
.. بومر:
اون دختر دستش رو روی دستم گرفت و حباب رو به سمت دهنم کشوند
بابلز : حالا فوت کن
بومر لبخندی زد : هههه باشه
کدی
بلاخره رسیدم بابل....
صب کن اون کیهه ؟؟
کدی: بابلز ......
۱۵ لایک تا پارت بعد
بریک : گفتم که امروز میریم پارت....
بومر : یعنی الان داری جدی میگی من کلی کار دارم باید برم پارک فعلا
+بومر
به سمت پارک حرکت کردم بچه هایی هم اونجا بودن یه دختری هم که تقریبا هم سنم بود یا شایدم بهتر بگم دو سه سال کوچیک تر نشسته بود رو صندلی و حباب میساخت ..
بومر : امم ... ا عذر میخوام .. شما ..
بابلز : این پسره چقد اشناست .. صب کن دیروز موقع خوراکی خریدن دیدمش
بومر : تو حباب میسازی ..؟ خیلی شکل هاش باحال و مختلفن
بابلز : هانن ؟ ارهه ام ممنون
بابلز: تو هم بیا بزن
بومر : واقعا الان
بابلز : کارت خوبه
بومر : ممنون
........
+کدی
باترکاپ گفت که بابلز رفته پارک منم بهتره برم پیشش تا تنها نباشه به سمت بیرون حرکت کردم
باباز : نه اینطوری نگهش دار
.. بومر:
اون دختر دستش رو روی دستم گرفت و حباب رو به سمت دهنم کشوند
بابلز : حالا فوت کن
بومر لبخندی زد : هههه باشه
کدی
بلاخره رسیدم بابل....
صب کن اون کیهه ؟؟
کدی: بابلز ......
۱۵ لایک تا پارت بعد
۲.۳k
۰۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.