بچه ها اگه حمایت نکنید دیگه نمیزارمhit like
بچه ها اگه حمایت نکنید دیگه نمیزارمhit like
ا/ت : یعنی تو خواهر داری اسمشم میسوعه؟
معلومه که میتونه بیاد بیشتر هم خوش میگذره ولی چرا فوبیا تاریکی داره ؟
جیمین : معلوم نیس ؟🤷♂
ا/ت: اهومممم باشه پس فردا میبینمت بای 👋
جیمین :👋
پرش زمانی به فردا ساعت ۴
از زبان ا/ت
۱ ساعت دیگه با جیمین قرار دارم بهتره بهش زنگ بزنم و بگم که من میام دنبالش اره اینجوری بهتره
جیمین : الو سلام خانم شنل قرمزی 🤣
ا/ت : هنوز هیچی نشده لقبم گرفتیم 😐
جیمین : حالا چیکار داشتی ؟
ا/ت : خواستم بگم که من میام دنبالت باشه ؟
جیمین : ولی ...
ا/ت : اینجوری من با میسو هم آشنا میشم
جیمین : باشه پس ساعت ۵ میبینمت بای👋
ا/ت : بای
رفتم و یه لباس خوشگل خیابونی پوشیدم ( اسلاید ۲ ) و فقط یکم رژ لب زدم به ش ساعت ۴:۴۰ راه افتادم خونه جیمین
وقتی رسیدم در زدم
از زبان جیمین امروز به میسو گفتم که میخوام با دوستم که اسمش ا/ت برم شهربازی و بهش گفتم که تو هم میای
میسو : واقعا راست میگی من عاشق شهربازیم خیلی وقته که نرفتیم
جیمین : اره خوش میگذره 😊
که یهو زنگ در رو شنیدم به میسو گفتم که ا/ت قراره بیاد دنبالمون حتما خودشه
رفتم در و باز کردم که ا/ت تا منو دید خوشحال گفت سلام و بعد پرید بغلم منم که ذوق کرده بودم سفت به خودم فشارش دادم چقدر جثه کوچیکی داره
میسو که شاهد ماجرا بود گفت من فک کردم دوستته پس دوست دخترشی؟؟
ا/ت : نه نه سوئتفاهم شده من دوستشم مگه دوستا همو بغل نمیکنن
جیمین : راس میگه
میسو : باشه حالا راستی خودتو بهم معرفی میکنی؟
ا/ت : عااا راست میگی من ا/ت هستم ۲۲ ساله اهل سئول قد ۱۵۵وزن...
میسو : لازم نیس همچیو بگی 😂😂😁
ا/ت : اره 😂😂
میسو : من پارک میسو هستم ۱۸ ساله خوشبختم
از زبان ا/ت
با میسو دست دادم و به طرف شهربازی حرکت کردیم جیمین جلو نشست و من متوجه نگاه های زیر چشمیش شده بودم اما توجه نکردم وقتی رسیدیم شهربازی میسو گفت
میسو : واووو چه شهربازی بزرگی 😍
ا/ت : اوهوم خیلی قشنگه لباس میسو ( اسلاید ۳)
از زبان جیمین
خواستم برم بلیت بگیرم که یهو یه پیامک برای منو ا/ت اونم همزمان اومد که باعث شد منو ا/ت با تعجب به هم نگاه کنیم
بچه ها اگه حمایت نکنید پارت بعد رو نمیزارم
شرط
لایک :۸
کامنت ۱۲
ا/ت : یعنی تو خواهر داری اسمشم میسوعه؟
معلومه که میتونه بیاد بیشتر هم خوش میگذره ولی چرا فوبیا تاریکی داره ؟
جیمین : معلوم نیس ؟🤷♂
ا/ت: اهومممم باشه پس فردا میبینمت بای 👋
جیمین :👋
پرش زمانی به فردا ساعت ۴
از زبان ا/ت
۱ ساعت دیگه با جیمین قرار دارم بهتره بهش زنگ بزنم و بگم که من میام دنبالش اره اینجوری بهتره
جیمین : الو سلام خانم شنل قرمزی 🤣
ا/ت : هنوز هیچی نشده لقبم گرفتیم 😐
جیمین : حالا چیکار داشتی ؟
ا/ت : خواستم بگم که من میام دنبالت باشه ؟
جیمین : ولی ...
ا/ت : اینجوری من با میسو هم آشنا میشم
جیمین : باشه پس ساعت ۵ میبینمت بای👋
ا/ت : بای
رفتم و یه لباس خوشگل خیابونی پوشیدم ( اسلاید ۲ ) و فقط یکم رژ لب زدم به ش ساعت ۴:۴۰ راه افتادم خونه جیمین
وقتی رسیدم در زدم
از زبان جیمین امروز به میسو گفتم که میخوام با دوستم که اسمش ا/ت برم شهربازی و بهش گفتم که تو هم میای
میسو : واقعا راست میگی من عاشق شهربازیم خیلی وقته که نرفتیم
جیمین : اره خوش میگذره 😊
که یهو زنگ در رو شنیدم به میسو گفتم که ا/ت قراره بیاد دنبالمون حتما خودشه
رفتم در و باز کردم که ا/ت تا منو دید خوشحال گفت سلام و بعد پرید بغلم منم که ذوق کرده بودم سفت به خودم فشارش دادم چقدر جثه کوچیکی داره
میسو که شاهد ماجرا بود گفت من فک کردم دوستته پس دوست دخترشی؟؟
ا/ت : نه نه سوئتفاهم شده من دوستشم مگه دوستا همو بغل نمیکنن
جیمین : راس میگه
میسو : باشه حالا راستی خودتو بهم معرفی میکنی؟
ا/ت : عااا راست میگی من ا/ت هستم ۲۲ ساله اهل سئول قد ۱۵۵وزن...
میسو : لازم نیس همچیو بگی 😂😂😁
ا/ت : اره 😂😂
میسو : من پارک میسو هستم ۱۸ ساله خوشبختم
از زبان ا/ت
با میسو دست دادم و به طرف شهربازی حرکت کردیم جیمین جلو نشست و من متوجه نگاه های زیر چشمیش شده بودم اما توجه نکردم وقتی رسیدیم شهربازی میسو گفت
میسو : واووو چه شهربازی بزرگی 😍
ا/ت : اوهوم خیلی قشنگه لباس میسو ( اسلاید ۳)
از زبان جیمین
خواستم برم بلیت بگیرم که یهو یه پیامک برای منو ا/ت اونم همزمان اومد که باعث شد منو ا/ت با تعجب به هم نگاه کنیم
بچه ها اگه حمایت نکنید پارت بعد رو نمیزارم
شرط
لایک :۸
کامنت ۱۲
۹.۳k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.