وقتی پسر خاله ات بود و...
P:13
ویو کوک :خواست جدا بشه که از کمرش گرفتم لبام رو گذاشتم رو لباش فاک تو دریا بدنای خیس شدمون اگه ته اینجا نبود همین حالا به فاکش داده بودم بعد 1 مین ازش جدا شدم
ا.ت:کوک زود باش بریم الان ته شک میکنه
کوک:اوکی پرنسس
پرش زمانی داخل ویلا:
کوک:اول من میرم حموم
ا.ت:ترو خدا منن( مظلوم)
کوک:اوکی خر شدم برو
ا.ت:اخجون من رفتمم
ویو کوک
نشستم کنار تهیونگ
تهیونگ:ا.ت واقعا یه فرشته اس
کوک:قبول دارم اون واقعا به ادم ارامش میده
تهیونگ:میدونی اون قلب پاکی داره اون هرکسی رو عاشق خودش میکنه میدونم که کوک توم عاشقش شدی...
کوک:چی؟؟ منظورت چیه؟؟
تهیونگ :هعی نگران نباش نمیخواد پنهان کنی من باهاش مشکلی ندارم فقط میخوام بفهمم واقعا دوسش داری یا از روی هوسه نمیخوام فرشته ام رو به این سادگی از دست بدم
کوک: ته.. بب.. ببین من واقعا دوسش دارم همونطور که گفتی اون واقعا یه فرشته اس...
ا.ت:هوششش گاوواا حوله رو بدین تا نریدم پس کلتون( عربده)
تهیونگ:اره قطعا فرشته اس😂🔪 برو حوله تو کمده بردار بهش بده
کوک:اوکی 😂
رفتم حوله رو بدم بهش فاکک از لای در میخواست حوله رو بگیره که سینه هاش معلوم شد تحریک شده بودم...
کوک:زود بیا بیرون مردمم منم میخوام برم حموم
ا.ت:وایسا گودزیلاا
ات ویو:
حوله رو پوشیدم اومدم بیرون
:بفرما بروو
که دیدم کوک بغلم کرد
کوک:عاشقتم توله🫂
ا.ت:منم همینطور🫂 هعی جدا شو الان ته میبینه
کوک:اشکال نداره
ات:منظورت چیه؟؟
کوک:لو رفتیم فهمیده من عاشقتم و گفت اشکال ندارهه فاکک
ا.ت :عرر اخجوون
کوک:خب دیگه برو لباسات بپوش تا من برم حموم
ات:اوکی برو
رفتم پیش ته
:داداشیی
تهیونگ:جانم کوچولوم؟؟
ا.ت:لباس چی بپوشم؟
تهیونگ:لباس دخترونه هم دارم
ا.ت:از کجا اوردییی؟؟
تهیونگ:برا تو خریدم اومدی اینجا راحت باشی
لباس ا.ت اسلاید 2:
ا.ت:باشه داداشی( بغلش کرد🫂)
تهیونگ:فدای مهربونی ت بشم منن
ا.ت:خدا نکنه داداشیی....
پارت بعد:55 لایک
ویو کوک :خواست جدا بشه که از کمرش گرفتم لبام رو گذاشتم رو لباش فاک تو دریا بدنای خیس شدمون اگه ته اینجا نبود همین حالا به فاکش داده بودم بعد 1 مین ازش جدا شدم
ا.ت:کوک زود باش بریم الان ته شک میکنه
کوک:اوکی پرنسس
پرش زمانی داخل ویلا:
کوک:اول من میرم حموم
ا.ت:ترو خدا منن( مظلوم)
کوک:اوکی خر شدم برو
ا.ت:اخجون من رفتمم
ویو کوک
نشستم کنار تهیونگ
تهیونگ:ا.ت واقعا یه فرشته اس
کوک:قبول دارم اون واقعا به ادم ارامش میده
تهیونگ:میدونی اون قلب پاکی داره اون هرکسی رو عاشق خودش میکنه میدونم که کوک توم عاشقش شدی...
کوک:چی؟؟ منظورت چیه؟؟
تهیونگ :هعی نگران نباش نمیخواد پنهان کنی من باهاش مشکلی ندارم فقط میخوام بفهمم واقعا دوسش داری یا از روی هوسه نمیخوام فرشته ام رو به این سادگی از دست بدم
کوک: ته.. بب.. ببین من واقعا دوسش دارم همونطور که گفتی اون واقعا یه فرشته اس...
ا.ت:هوششش گاوواا حوله رو بدین تا نریدم پس کلتون( عربده)
تهیونگ:اره قطعا فرشته اس😂🔪 برو حوله تو کمده بردار بهش بده
کوک:اوکی 😂
رفتم حوله رو بدم بهش فاکک از لای در میخواست حوله رو بگیره که سینه هاش معلوم شد تحریک شده بودم...
کوک:زود بیا بیرون مردمم منم میخوام برم حموم
ا.ت:وایسا گودزیلاا
ات ویو:
حوله رو پوشیدم اومدم بیرون
:بفرما بروو
که دیدم کوک بغلم کرد
کوک:عاشقتم توله🫂
ا.ت:منم همینطور🫂 هعی جدا شو الان ته میبینه
کوک:اشکال نداره
ات:منظورت چیه؟؟
کوک:لو رفتیم فهمیده من عاشقتم و گفت اشکال ندارهه فاکک
ا.ت :عرر اخجوون
کوک:خب دیگه برو لباسات بپوش تا من برم حموم
ات:اوکی برو
رفتم پیش ته
:داداشیی
تهیونگ:جانم کوچولوم؟؟
ا.ت:لباس چی بپوشم؟
تهیونگ:لباس دخترونه هم دارم
ا.ت:از کجا اوردییی؟؟
تهیونگ:برا تو خریدم اومدی اینجا راحت باشی
لباس ا.ت اسلاید 2:
ا.ت:باشه داداشی( بغلش کرد🫂)
تهیونگ:فدای مهربونی ت بشم منن
ا.ت:خدا نکنه داداشیی....
پارت بعد:55 لایک
۳۲.۵k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.