پارت ۳۴ : حاکمان جهنم ...
خلاصه رفتن خاستگاری
خاله : دختر اینا اومدن یه جوری رفتار کن نگن تنبلی خب زرنگ باش
تا اینا اومدن دختره حاله با جارو لرقی اومد گفت وایسید من جارو کنم بعد بشینید
و اما
همه نشسته بودن
که بابای عروس پرسید : شما نظرتون واسه مهریه چقدره
دوماد گفت : دوتا نیم سکه به نیت دو طفلان مسلم
با این حرف پدر عروس انداختشون بیرون
اق
خاله : دختر اینا اومدن یه جوری رفتار کن نگن تنبلی خب زرنگ باش
تا اینا اومدن دختره حاله با جارو لرقی اومد گفت وایسید من جارو کنم بعد بشینید
و اما
همه نشسته بودن
که بابای عروس پرسید : شما نظرتون واسه مهریه چقدره
دوماد گفت : دوتا نیم سکه به نیت دو طفلان مسلم
با این حرف پدر عروس انداختشون بیرون
اق
۴.۱k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.