وقتی دزدیده میشی اما فیک جونگکوک
پارت:6
+اره بیا
-اوکی ممنون
رفتم سمت مبلی که توی اتاقش بود و روش دراز کشیدم
+اونجا میخای بخوابی
-اره تو راحت بخواب فک کن من نیستم
و چشمام رو بستم که احساس کردم روی هوا معلقم چشمام رو باز کردم و دیدم که کوک بغلم کردم
گذاشتم روی تخت پ گفت:
+نگران نباش نمیام سمتت راحت بخواب
چرا اینجوری شده بود
حرفی نزدم و فقط چشمامو بستم
داشتم میخابیدم که دوباره رعد و برق زد که رفتم توی بغلش
چشمام رو باز کردم و سرم رو اوردم بالا و نگاهش کردم
-ببخشید یهویی ترسیدم
خواستم برم که منو بیشتر توی بغلش فشورد
+نترس من کنارتم هر اتفاقی هم که بیوفته من هستم
لبخندی زدم و اوهومی زیر لب گفتم و چشمامو بستم
ویو فردا صبح :
از خواب ک بیدار شدم دیدم داره نگام میکنه
-صبح بخیر
+صبح توهم بخیر
بلند شدم و تشکری کردم و رفتم بیرون
-توی ذهنش(اگ دو دقیقه دیگ مونده بودم دیوونه میشدم
ویو کوک:
با بقیه فرق داشت انگار واقعا عاشقش بودم دلم میخاست اونم دوسم داشته باشه ولی انگار یک دیگه رو دوست داره
دیشب بعد از مدت ها تونستم راحت بخوابم
ویو ات
رفتم توی اتاقم خسته بودم که یهو احساس گرمی کردم زیر خودم
-شتتتتت الان نه
سریع رفتم توی دستشویی
واییی پریود شده بودم
الان چ گوهی بخورم
سرم رو از دستشویی در اوردم
-جونگکوک
-جونگکوک (بلند
اومد توی اتاق
+اتفاقی افتادع؟
-نه ولی
+ولی چی
-میگم من از کجا باید چیز بیارم
+چیز؟
با تعجب ب چشماش نگاه کردی
+اهااا اینحا نداریم
-وای الان چ خاکی سرم بریزم
+بزار الان سریع میرم میخرم و میام
-واقعن؟
+اره بمون الان میام .....ادامه دارد
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
+اره بیا
-اوکی ممنون
رفتم سمت مبلی که توی اتاقش بود و روش دراز کشیدم
+اونجا میخای بخوابی
-اره تو راحت بخواب فک کن من نیستم
و چشمام رو بستم که احساس کردم روی هوا معلقم چشمام رو باز کردم و دیدم که کوک بغلم کردم
گذاشتم روی تخت پ گفت:
+نگران نباش نمیام سمتت راحت بخواب
چرا اینجوری شده بود
حرفی نزدم و فقط چشمامو بستم
داشتم میخابیدم که دوباره رعد و برق زد که رفتم توی بغلش
چشمام رو باز کردم و سرم رو اوردم بالا و نگاهش کردم
-ببخشید یهویی ترسیدم
خواستم برم که منو بیشتر توی بغلش فشورد
+نترس من کنارتم هر اتفاقی هم که بیوفته من هستم
لبخندی زدم و اوهومی زیر لب گفتم و چشمامو بستم
ویو فردا صبح :
از خواب ک بیدار شدم دیدم داره نگام میکنه
-صبح بخیر
+صبح توهم بخیر
بلند شدم و تشکری کردم و رفتم بیرون
-توی ذهنش(اگ دو دقیقه دیگ مونده بودم دیوونه میشدم
ویو کوک:
با بقیه فرق داشت انگار واقعا عاشقش بودم دلم میخاست اونم دوسم داشته باشه ولی انگار یک دیگه رو دوست داره
دیشب بعد از مدت ها تونستم راحت بخوابم
ویو ات
رفتم توی اتاقم خسته بودم که یهو احساس گرمی کردم زیر خودم
-شتتتتت الان نه
سریع رفتم توی دستشویی
واییی پریود شده بودم
الان چ گوهی بخورم
سرم رو از دستشویی در اوردم
-جونگکوک
-جونگکوک (بلند
اومد توی اتاق
+اتفاقی افتادع؟
-نه ولی
+ولی چی
-میگم من از کجا باید چیز بیارم
+چیز؟
با تعجب ب چشماش نگاه کردی
+اهااا اینحا نداریم
-وای الان چ خاکی سرم بریزم
+بزار الان سریع میرم میخرم و میام
-واقعن؟
+اره بمون الان میام .....ادامه دارد
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
۷۱.۲k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.