دلم میگیرد وقتی با عشق به تو مینگرم, با ذره ذره ی وجودم,
دلم میگیرد وقتی با عشق به تو مینگرم, با ذره ذره ی وجودم, وتو به آسانی این نگاه را نمیبینی.
حتی بدتر, تو به دیگری مینگری.
من با تمام وجود به تو می اندیشم
با فکر تو میخوابم
با یاد تو بیدار میشوم
با تار مویی از تو تار دلم پاره میشود
با نگاهت دلم میلرزد
با نفس کشیدنت نفسم بند می آید
ولی تو چه
نگاهم را نمیبینی
رنگ زردم را نمیفهمی
کنارم هستی و اما آهم را نمی شنوی
این عشق نیست
این زندان من است
اسیر توام و اسیر خیالم
خیالی که من را ما نشان میدهد
در حالی که من و تو به قداست ما شدن نمی رسیم
من این آشفتگی را دوست دارم
حتی اگر هم به تو نرسم
این است عشق
و من همیشه عاشق میمانم...
حتی بدتر, تو به دیگری مینگری.
من با تمام وجود به تو می اندیشم
با فکر تو میخوابم
با یاد تو بیدار میشوم
با تار مویی از تو تار دلم پاره میشود
با نگاهت دلم میلرزد
با نفس کشیدنت نفسم بند می آید
ولی تو چه
نگاهم را نمیبینی
رنگ زردم را نمیفهمی
کنارم هستی و اما آهم را نمی شنوی
این عشق نیست
این زندان من است
اسیر توام و اسیر خیالم
خیالی که من را ما نشان میدهد
در حالی که من و تو به قداست ما شدن نمی رسیم
من این آشفتگی را دوست دارم
حتی اگر هم به تو نرسم
این است عشق
و من همیشه عاشق میمانم...
۱.۸k
۱۹ مهر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.