پارت ۳۳
پارت ۳۳
یک دفعه متوجه اشک هایی که می ریختی و نشستن النا کنارت شدی . بهش نگاه کردی و با صدایی که یکم گرفته بود ادامه دادی
+ از اون روز به بعد من دیگه هیچی احساس نکردم ، هیچی خوشحالم نکرد ، هیچی برام مهم نبود و انگار چیزی توی این دنیا وجود نداشت
به چشم هاش نگاه کردی و لبخند کمرنگی زدی
+ البته اگه بخوام این مدتی که با تو بودم رو فاکتور بگیرم
النا از حرفت تعجب کرد ولی بعدش اون هم لبخندی زد و بعدش یک دفعه بغلت کرد
- من درکت میکنم که چقدر خانواده ات برات مهم بودن ، می فهمم نمیخواستی اونا آسیبی ببینن و همینطور میدونم که قطعا از دست دادنشون چقدر تاثیر بدی روی تو گذاشته ولی...
ازت جدا شد و صورتت رو با دستاش گرفت و به خودش نزدیکت کرد
- تو حق نداری تسلیم بشی . حق نداری کل زندگیت رو نابود کنی . حق نداری خوبی ای که درونت وجود داره رو فراموش کنی . تو نمیتونی انقدر بد باشی آرکا !
این چند وقتی که اینجا بودی ، من اون قسمت خوب و مهربونت رو دیدم . من احساساتت رو حس کردم و ... تو هنوز میتونی خوب باشی آرکا پس لطفا ... لطفا دوباره همه این هارو به یاد بیار . دوباره مثل قبلت باش !
وقتی حرفاش تموم شد ، متوجه نزدیکی بیش از اندازه تون بهم شد و سریع ازت فاصله گرفت
- من ...متاسفم متوجه نشدم که...
صورتش سرخ شده بود و انگار بدجور خجالت کشیده بود . خودتم یه همچین حسی داشتی ولی ... اون حرفاش ، اهمیت دادنش ، حالت صورتش ، نزدیک بودنتون و چشماش ... همشون حس عجیبی بهت می دادن . و چقدر این حس عجیب رو دوست داشتی
+ مشکلی نیست . و درباره حرفایی که زدی ، من نمی تونم به همین راحتی از مافیا خارج بشم . درسته که کسی رو برای تهدید کردنم نمی شناسن ولی اونا اطلاعات زیادی درباره کارایی که کردم دارن و درصورت مخالفت کردنم ، این دفعه به جای اینکه کمکم کنن که از پلیسا فرار کنم ، من رو با اون اطلاعات تحویل پلیس میدن . پس چاره ای ...
- تو یه راهی برای خلاص شدن ازشون بلدی درسته؟ من مطمئنم یه راهی داری تا اونا هیچ مدرک و اطلاعاتی درباره ات نداشته باشن . درواقع تو میتونی یه زندگی جدید رو بدون اینکه ردی از کارایی که کردی بمونه شروع کنی
مکث کردی
+ خب...آره میشه . ولی این کار راحتی نیست و غیر از اون من دلیلی برای ...
سکوت کردی و بهش نگاه کردی . چرا حس می کردی این دختر میتونه دلیلت برای شروع یه زندگی جدید باشه؟ یعنی ممکنه...نه این ممکن نیست ! نباید باشه !
- چیزی شده؟
یک دفعه متوجه اشک هایی که می ریختی و نشستن النا کنارت شدی . بهش نگاه کردی و با صدایی که یکم گرفته بود ادامه دادی
+ از اون روز به بعد من دیگه هیچی احساس نکردم ، هیچی خوشحالم نکرد ، هیچی برام مهم نبود و انگار چیزی توی این دنیا وجود نداشت
به چشم هاش نگاه کردی و لبخند کمرنگی زدی
+ البته اگه بخوام این مدتی که با تو بودم رو فاکتور بگیرم
النا از حرفت تعجب کرد ولی بعدش اون هم لبخندی زد و بعدش یک دفعه بغلت کرد
- من درکت میکنم که چقدر خانواده ات برات مهم بودن ، می فهمم نمیخواستی اونا آسیبی ببینن و همینطور میدونم که قطعا از دست دادنشون چقدر تاثیر بدی روی تو گذاشته ولی...
ازت جدا شد و صورتت رو با دستاش گرفت و به خودش نزدیکت کرد
- تو حق نداری تسلیم بشی . حق نداری کل زندگیت رو نابود کنی . حق نداری خوبی ای که درونت وجود داره رو فراموش کنی . تو نمیتونی انقدر بد باشی آرکا !
این چند وقتی که اینجا بودی ، من اون قسمت خوب و مهربونت رو دیدم . من احساساتت رو حس کردم و ... تو هنوز میتونی خوب باشی آرکا پس لطفا ... لطفا دوباره همه این هارو به یاد بیار . دوباره مثل قبلت باش !
وقتی حرفاش تموم شد ، متوجه نزدیکی بیش از اندازه تون بهم شد و سریع ازت فاصله گرفت
- من ...متاسفم متوجه نشدم که...
صورتش سرخ شده بود و انگار بدجور خجالت کشیده بود . خودتم یه همچین حسی داشتی ولی ... اون حرفاش ، اهمیت دادنش ، حالت صورتش ، نزدیک بودنتون و چشماش ... همشون حس عجیبی بهت می دادن . و چقدر این حس عجیب رو دوست داشتی
+ مشکلی نیست . و درباره حرفایی که زدی ، من نمی تونم به همین راحتی از مافیا خارج بشم . درسته که کسی رو برای تهدید کردنم نمی شناسن ولی اونا اطلاعات زیادی درباره کارایی که کردم دارن و درصورت مخالفت کردنم ، این دفعه به جای اینکه کمکم کنن که از پلیسا فرار کنم ، من رو با اون اطلاعات تحویل پلیس میدن . پس چاره ای ...
- تو یه راهی برای خلاص شدن ازشون بلدی درسته؟ من مطمئنم یه راهی داری تا اونا هیچ مدرک و اطلاعاتی درباره ات نداشته باشن . درواقع تو میتونی یه زندگی جدید رو بدون اینکه ردی از کارایی که کردی بمونه شروع کنی
مکث کردی
+ خب...آره میشه . ولی این کار راحتی نیست و غیر از اون من دلیلی برای ...
سکوت کردی و بهش نگاه کردی . چرا حس می کردی این دختر میتونه دلیلت برای شروع یه زندگی جدید باشه؟ یعنی ممکنه...نه این ممکن نیست ! نباید باشه !
- چیزی شده؟
۸.۷k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.