پارت150
#پارت150
شیطونکِ بابا🥺💜
با شنیدن جرعتش پُقی زدم زیر خنده و گفتم:
_ هرگز
صدای اعتراض همشون بلند شد و مهسا گفت:
+ اگه جرعتتو انجام ندی برات یه جریمه ی سنگین ترمیزاریما
_ خب بزارین ، مجبور نیستم که انجامشون بدم
سامیار کلافه گفت:
+ ای بابا اینم که بچه بازی شد ، جمع کنید بریم بچها
این حرفو که زدم ترسیده به افراز خیره شدم که داشت لبخند میزد ، اگه اینا برن خیلی بد میشه پس مجورم هرکاری که میگنو انجام بدم
همشون بلند شدن تا برن که گفتم:
_ باشه جرعتمو اجراش میکنم!!
سرم درد گرفته بود از فشار و دوسداشتم خودمو این وسط حلق اویز کنم ، از قدیم گفتن کرم از درخته!!
اگه نمیومدم به این بازی مسخره الانم اینجوری گرفتار نمیشدم.
نفس عمیقی کشیدم و خم شدم به سمت افراز که داشت نگام میکرد ؛ صورتمو نزدیک گونش بردم و بوس ریزی روش زدم
خودمو ازش جداکردم که صدای اعتراض کامیار بلند شد :
+ عه زرنگی؟؟ این بوس نه .
_ یعنی چی؟؟ تو گفتی ببوسش دیگه منم انجام دادم ، چجوریشو که نگفته بودی
+ خب یادم رفت . الان ببوسش
و به لب افراز اشاره ای کرد و نیشخندی زد ؛ هوفی زیر لب گفتم و با قرار لبامون روهم افراز دستشو گذاشت پشت گردنم و محکم منو به خودش فشرد
وحشیانه داشت جلوی همه منو می بوسید و هرچی تقلا میکردم نمیتونسم خودمو ازش جداکنم....
شیطونکِ بابا🥺💜
با شنیدن جرعتش پُقی زدم زیر خنده و گفتم:
_ هرگز
صدای اعتراض همشون بلند شد و مهسا گفت:
+ اگه جرعتتو انجام ندی برات یه جریمه ی سنگین ترمیزاریما
_ خب بزارین ، مجبور نیستم که انجامشون بدم
سامیار کلافه گفت:
+ ای بابا اینم که بچه بازی شد ، جمع کنید بریم بچها
این حرفو که زدم ترسیده به افراز خیره شدم که داشت لبخند میزد ، اگه اینا برن خیلی بد میشه پس مجورم هرکاری که میگنو انجام بدم
همشون بلند شدن تا برن که گفتم:
_ باشه جرعتمو اجراش میکنم!!
سرم درد گرفته بود از فشار و دوسداشتم خودمو این وسط حلق اویز کنم ، از قدیم گفتن کرم از درخته!!
اگه نمیومدم به این بازی مسخره الانم اینجوری گرفتار نمیشدم.
نفس عمیقی کشیدم و خم شدم به سمت افراز که داشت نگام میکرد ؛ صورتمو نزدیک گونش بردم و بوس ریزی روش زدم
خودمو ازش جداکردم که صدای اعتراض کامیار بلند شد :
+ عه زرنگی؟؟ این بوس نه .
_ یعنی چی؟؟ تو گفتی ببوسش دیگه منم انجام دادم ، چجوریشو که نگفته بودی
+ خب یادم رفت . الان ببوسش
و به لب افراز اشاره ای کرد و نیشخندی زد ؛ هوفی زیر لب گفتم و با قرار لبامون روهم افراز دستشو گذاشت پشت گردنم و محکم منو به خودش فشرد
وحشیانه داشت جلوی همه منو می بوسید و هرچی تقلا میکردم نمیتونسم خودمو ازش جداکنم....
۹.۱k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.