عشق ممنوعه p13
پله هارو پشت سر گذاشت و به سمت اتاق پدرش رفت. دستگیره در رو چرخوند و وارد اتاق شد.
- چ.. چی؟ این دیگه چه کوفتیه؟
با ترس به اسلحهای که روی میز پدرش قرار داشت نگاه میکرد. همونطوری که بیحرکت ایستادا بود جیغ کشید و بیهوش شد.
فلشبک .پنجشنبه 2 نوامبر ، دفتر کار جئون:
روی صندلی نشسته بود و پاهاشو روی میز دراز کرده بود و مشغول خوندن روزنامه بود.
با ورود دست راستش روزنامه رو روی میز گذاشت و صاف نشست
- خب... چی پیدا کردی
- قربان تمامی اسنادی که در اختیار کیم تهیونگ قرار دارن در واقع به نام همسرشون مدانا برونی هست
- کیم ازدواج کرده؟
- طبق چیزی که به دستم رسیده مدانا برونی یکی از تاجر های ایتالیایی هست و توی یکی از بندر های کره در حالی که داشت یه محموله قاچاقی رو تحویل بگیره عاشق یه تاجر میشه به نام کیم تهیونگ. همون ابتدا بهش پیشنهاد ازدواج میده اما کیم پیشنهادش رو رد میکنه. برونی همه تلاش خودشو میکنه تا کیم رو زمین بزنه و بالاخره موفق میشه.. با اینکه کیم ورشکست شده بارها پیشنهاد این زن رو رد میکنه برونی متوجه میشه که کیم فردی نیست که بشه با پول خرید مادر کیم رو میاره وسط و با تهدید جون اون کیم رو مال خودش میکنه اما این وسط یه چیزی عجیبه دقیقا فردای روز ازدواج کیم و برونی مادر گروگان گرفته شده و پیر کیم میمیره دلیل مرگش هم نامشخصه
- یعنی ما باید به جای کیم تهیونگ با مدانا برونی شراکت میکردیم؟
- درسته، البته مدانا همیشه خودشو کنار میکشه و همسرش همه کارهاشو انجام میده به کیم هم اختیار تام داده
- اگه اینطوریه به جای اینکه نقشه قتل کیم رو بکشم باید مدانا رو به قتل برسونیم... اما چطوری؟
- قربان، با بقیه بچه ها فکر کردیم بهتره مهمونی بزرگی برگذار کنید و به نحوی این دو زوج رو یک شب دیگه نگه دارید و مدانا رو به اتاق کار خودتون بِکشید و بُکشید
- چطوری؟
- براتون اسلحه جور میکنم
- خیلی خب فقط زودتر این کارو بکن.. این ثروت کمی نیست که بخوام ازش دست بکشم همه ثروت اون زن احمق رو مال خودم میکنم
- اطاعت
لبخند خبیثی زد و دوباره روزنامه رو برداشت و شروع به خوندن کرد.
- چ.. چی؟ این دیگه چه کوفتیه؟
با ترس به اسلحهای که روی میز پدرش قرار داشت نگاه میکرد. همونطوری که بیحرکت ایستادا بود جیغ کشید و بیهوش شد.
فلشبک .پنجشنبه 2 نوامبر ، دفتر کار جئون:
روی صندلی نشسته بود و پاهاشو روی میز دراز کرده بود و مشغول خوندن روزنامه بود.
با ورود دست راستش روزنامه رو روی میز گذاشت و صاف نشست
- خب... چی پیدا کردی
- قربان تمامی اسنادی که در اختیار کیم تهیونگ قرار دارن در واقع به نام همسرشون مدانا برونی هست
- کیم ازدواج کرده؟
- طبق چیزی که به دستم رسیده مدانا برونی یکی از تاجر های ایتالیایی هست و توی یکی از بندر های کره در حالی که داشت یه محموله قاچاقی رو تحویل بگیره عاشق یه تاجر میشه به نام کیم تهیونگ. همون ابتدا بهش پیشنهاد ازدواج میده اما کیم پیشنهادش رو رد میکنه. برونی همه تلاش خودشو میکنه تا کیم رو زمین بزنه و بالاخره موفق میشه.. با اینکه کیم ورشکست شده بارها پیشنهاد این زن رو رد میکنه برونی متوجه میشه که کیم فردی نیست که بشه با پول خرید مادر کیم رو میاره وسط و با تهدید جون اون کیم رو مال خودش میکنه اما این وسط یه چیزی عجیبه دقیقا فردای روز ازدواج کیم و برونی مادر گروگان گرفته شده و پیر کیم میمیره دلیل مرگش هم نامشخصه
- یعنی ما باید به جای کیم تهیونگ با مدانا برونی شراکت میکردیم؟
- درسته، البته مدانا همیشه خودشو کنار میکشه و همسرش همه کارهاشو انجام میده به کیم هم اختیار تام داده
- اگه اینطوریه به جای اینکه نقشه قتل کیم رو بکشم باید مدانا رو به قتل برسونیم... اما چطوری؟
- قربان، با بقیه بچه ها فکر کردیم بهتره مهمونی بزرگی برگذار کنید و به نحوی این دو زوج رو یک شب دیگه نگه دارید و مدانا رو به اتاق کار خودتون بِکشید و بُکشید
- چطوری؟
- براتون اسلحه جور میکنم
- خیلی خب فقط زودتر این کارو بکن.. این ثروت کمی نیست که بخوام ازش دست بکشم همه ثروت اون زن احمق رو مال خودم میکنم
- اطاعت
لبخند خبیثی زد و دوباره روزنامه رو برداشت و شروع به خوندن کرد.
۶.۰k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.