پارت ۷
ترسیده بودم احساس نفرت تو چشماشون مج میزد یکی شون با اخم اومد جلو گفت
*که با جیمین میگیرد ها(فریاد)
همینجوری میومد نزدیک که یه مشت میخواست بزنه جا خالی دادم خورد به دره پشته سرم
(اونایی که با * نشون میدم منظورم یه نفر نیست خیلی هستنن *یعنی همه ی خدمتکارا)
*کثافت اشغال ما اینجا خدمتکار جدید نمیپذیری گمشو از این عمارت بیرون عشقم از موقعی که تو اومدی دیگه باهامون نمیخوابه میفهمیمی(فراتر از داد عربده دیگه)
+(پوزخند) واقعا فکر کردید اربابتون از من خوشش میاد؟ یاد کاری که دیروز باهام کرد رو فراموش نکردین که بابا واسه خودتون کی خواست با اون باشه برج زهرمار
*(نیشخند) اتفاق دیروز قراره باز هم تکرار شه(همون که شیشه نوشیدنی ریخت)
+دیوونه(زیرلب)
رفتم موهامو بافتم خونه کاری نداشت همه چی مرتب بود پس رفتم دراز کشیدم و خودم رو مشغول کردم با با گوشی هنوز پنچ دقیقه نبود که با گوشی بودم که یکی محکم دره اتاقمو باز کرد درسته ارباب بود ولی چرا انقدر عصبانیه؟
_ دختره هرزه تو آدم نمیشی نهه(داد)
+چ.چیشده مگه(ترس)
_الان حالیت میکنم چیشده(عصبیه خیلی)
و محکم شروع کرد به لگد زدن به ا/ت دخترک روی زمین افتاده بود و از شدت ضربه های محکم اربابش حتی نای التماس کردن و گریه رو هم نداشت
*که با جیمین میگیرد ها(فریاد)
همینجوری میومد نزدیک که یه مشت میخواست بزنه جا خالی دادم خورد به دره پشته سرم
(اونایی که با * نشون میدم منظورم یه نفر نیست خیلی هستنن *یعنی همه ی خدمتکارا)
*کثافت اشغال ما اینجا خدمتکار جدید نمیپذیری گمشو از این عمارت بیرون عشقم از موقعی که تو اومدی دیگه باهامون نمیخوابه میفهمیمی(فراتر از داد عربده دیگه)
+(پوزخند) واقعا فکر کردید اربابتون از من خوشش میاد؟ یاد کاری که دیروز باهام کرد رو فراموش نکردین که بابا واسه خودتون کی خواست با اون باشه برج زهرمار
*(نیشخند) اتفاق دیروز قراره باز هم تکرار شه(همون که شیشه نوشیدنی ریخت)
+دیوونه(زیرلب)
رفتم موهامو بافتم خونه کاری نداشت همه چی مرتب بود پس رفتم دراز کشیدم و خودم رو مشغول کردم با با گوشی هنوز پنچ دقیقه نبود که با گوشی بودم که یکی محکم دره اتاقمو باز کرد درسته ارباب بود ولی چرا انقدر عصبانیه؟
_ دختره هرزه تو آدم نمیشی نهه(داد)
+چ.چیشده مگه(ترس)
_الان حالیت میکنم چیشده(عصبیه خیلی)
و محکم شروع کرد به لگد زدن به ا/ت دخترک روی زمین افتاده بود و از شدت ضربه های محکم اربابش حتی نای التماس کردن و گریه رو هم نداشت
۸.۶k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.