ماه روشن من پارت 24
دیدم صدای زنگ در امد رفتم درو باز کردم منم چنتا شکستنی تو دستم بود دیدم یکی منو هل داد که باعث شد شیشه خورده بره تو رگم و کلی هم خون از میرفت جیمین امد بدو بدو برگشتیم دیدیدم چهره میسوعه
*اخییی خانم پارک خیلی بد شد
-هرزه کثیف نجس معلوم نیست زیرخواب چند نفر بودی چرا هلیا
-هلیا چشماتو باز کن خوشگلم بیب چشماتو باز کن
ویو جیمین
بعد اون اتفاق میسو رو هل دادم تو دست اونم یه زره شیشه رفت منم هلیا رو براید استایل بغل کردم گذاشتم تو ماشین
-دکتررررر(داد)
دکتر:بله اقای پارک
-هلیا هلیام
دکتر :وای رگه
-چی
دکتر :شانس اوردین بازم اسیبی ندیدن
-خداروشکر
دکتر : یه قرص اهن مینویسم اهن بدنشون کمه خیلی خیلی کمه
-مرسی خدانگهدار
دکتر:خدانگهدار
ادامه ویو جیمین
هلیا مرخص شد دارو اهن داد منم گرفتم هلیامو براید استایل بغل کردم و بردم تو ماشین
دیدم میسو رفته خوشحال بودم حالم از میسو بهم میخوره
+جیمین
-جونم
+شام چی داریم(با لحن کیوت و بچگونه)
-نودل تند
+اخ جووون
-😅
+😅
شام خوردیم
دیدم جیمین حمله ور شد سمت لبام منم مک میزدم همو بغل کردیم خوابیدیم
صب
ویو هلیا
بلند شدم رفتم.................
خواری 😅
ببخشید کم بود✨♥
میزارم منتظر شید🪐🌙
لایک
کامنت
فراموش نشه بیبی هام💎💙
*اخییی خانم پارک خیلی بد شد
-هرزه کثیف نجس معلوم نیست زیرخواب چند نفر بودی چرا هلیا
-هلیا چشماتو باز کن خوشگلم بیب چشماتو باز کن
ویو جیمین
بعد اون اتفاق میسو رو هل دادم تو دست اونم یه زره شیشه رفت منم هلیا رو براید استایل بغل کردم گذاشتم تو ماشین
-دکتررررر(داد)
دکتر:بله اقای پارک
-هلیا هلیام
دکتر :وای رگه
-چی
دکتر :شانس اوردین بازم اسیبی ندیدن
-خداروشکر
دکتر : یه قرص اهن مینویسم اهن بدنشون کمه خیلی خیلی کمه
-مرسی خدانگهدار
دکتر:خدانگهدار
ادامه ویو جیمین
هلیا مرخص شد دارو اهن داد منم گرفتم هلیامو براید استایل بغل کردم و بردم تو ماشین
دیدم میسو رفته خوشحال بودم حالم از میسو بهم میخوره
+جیمین
-جونم
+شام چی داریم(با لحن کیوت و بچگونه)
-نودل تند
+اخ جووون
-😅
+😅
شام خوردیم
دیدم جیمین حمله ور شد سمت لبام منم مک میزدم همو بغل کردیم خوابیدیم
صب
ویو هلیا
بلند شدم رفتم.................
خواری 😅
ببخشید کم بود✨♥
میزارم منتظر شید🪐🌙
لایک
کامنت
فراموش نشه بیبی هام💎💙
۵.۲k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.