♡Crazy of love♡ pt1۴
♡Crazy of love♡ pt1۴
دیوانهٔ عشق
( ویوی ات )
یعنی جیمین از همون اول دوسم داشت
همینکه جیمین اینو گفت فورا دویدم و رفتم تو هال و همه بهم خیره شده بودن
قشنگ معلوم بود لپام عین گوجه سرخ شده
هیچکاری نمیتونستم انجام بدم
یکم نشستم بعد ۲ مین به بهانه ی دستشویی رفتم دستشویی و جلو آینه خودم و نگاه کردم
الان فهمیدم چرا همه بهم خیره شده بودن
نمیدونستم چیکار کنم
یه آب زدم به صورتم و صورتم رو خشک کردم
یکم که گذشت سرخی لپام کم تر شد
خیلی استرس داشتم
یکم تو دستشویی وایسادم
بعدش رفتم بشینم که دیدم جیمین رو کاناپه نشسته و بهم خیره شده
میخواستم برم تو اتاقم اما هیچ بهونه ای نداشتم که برم
رفتم و وسط یونگی و جیهوپ نشستم
جیمین با اخم نگام میکرد و بهم خیره بود
( ویوی شوگا )
ات رفتم دستشویی و بعد چند مین اومد نشست
نمیدونم چرا همینکه ات جیمین رو دید سردرگم شد
یعنی تو آشپزخونه چه اتفاقی افتاده بود
ات یکم وایساد و بعدش اومد وسط من و جیهوپ نشست
جیمین یجوری نگاش میکرد
نشسته بودیم
$ میگم خوراکی چیزی ندا....
وایی ( جیغ میزنه )
® چیشددد؟
$ پشههههه ( با جیغ و ترس )
¢ ( با قیافه ی پوکر )
فکر کردم موشی چیزیه😑
$تروخدا بکشینششش ( با ترس زیاد )
^ خیلی خب حالا ( مسخره و خنده )
( ویوی ات )
نشسته بودیم جیهوپ داشت حرف میزد که شروع کرد به جیغ زدن
داشتم میترکیدم از خنده از اون ورم تهیونگ و جونگ کوک داشتن مسخرش میکردن
× خیلی خب بابا ورلد واید هندسام اینجاس که جیهوپو نجات بده...تق ( مثلا کشتش )
$ عاخیش
آفرین جین
× ما اینیم دیگه
- خیلی خب حالا شما هم ( با خنده )
( همشون میخندن )
^ راستی میخواستی چی بگی جیهوپ؟
$ چیز میخواستم بگم خوراکی چیزی نداریم؟
چرا یکم خوراکی و یکم سوجو هم داریم میخوای بیارمش؟
¢ آره برو بیار
رفتم سوجو و خوراکی ها و چندتا لیوان واسه سوجو آوردم
$ تو هم میخوری
چی بخورم؟
$ سوجو
شاید یکم خوردم
بعد ۳ مین شروع کردیم به خوردن
( فلش بک به نیم ساعت بعد )
( ویوی یونگی )
خیلی زیاد الکل خوردیم
مخصوصا ات
از هممون بیشتر خورد
دیگه حتی نمیتونست بلند شه
م...من میرم آب میخور.م ( با حالت مستی )
بلند شد
که یهو داشت میوفتاد
( ویوی جیمین )
داشتم از دستشویی میرفتم بیرون که ات با حالت مستی داشت میرفت آب بخوره که یهو داشت میوفتاد
فورا رفتم و گرفتمش
تا چند دقیقه بهم خیره بودیم
( ویو ات )
داشتم میرفتم آب بخورم که یهو پام پیچ خورد و داشتم میوفتادم که افتادم تو بغل یکی
اون جیمین بود
چند دقیقه بهم خیره بودیم
که جیمین براید استایل بغلم کرد و من رو برد رو کاناپه
( ویوی یونگی )
ات داشت میوفتاد که افتاد بغل جیمین
ادامه دارد....
شرط ها
لایک: ۲۰
کامنت: ۹
دیوانهٔ عشق
( ویوی ات )
یعنی جیمین از همون اول دوسم داشت
همینکه جیمین اینو گفت فورا دویدم و رفتم تو هال و همه بهم خیره شده بودن
قشنگ معلوم بود لپام عین گوجه سرخ شده
هیچکاری نمیتونستم انجام بدم
یکم نشستم بعد ۲ مین به بهانه ی دستشویی رفتم دستشویی و جلو آینه خودم و نگاه کردم
الان فهمیدم چرا همه بهم خیره شده بودن
نمیدونستم چیکار کنم
یه آب زدم به صورتم و صورتم رو خشک کردم
یکم که گذشت سرخی لپام کم تر شد
خیلی استرس داشتم
یکم تو دستشویی وایسادم
بعدش رفتم بشینم که دیدم جیمین رو کاناپه نشسته و بهم خیره شده
میخواستم برم تو اتاقم اما هیچ بهونه ای نداشتم که برم
رفتم و وسط یونگی و جیهوپ نشستم
جیمین با اخم نگام میکرد و بهم خیره بود
( ویوی شوگا )
ات رفتم دستشویی و بعد چند مین اومد نشست
نمیدونم چرا همینکه ات جیمین رو دید سردرگم شد
یعنی تو آشپزخونه چه اتفاقی افتاده بود
ات یکم وایساد و بعدش اومد وسط من و جیهوپ نشست
جیمین یجوری نگاش میکرد
نشسته بودیم
$ میگم خوراکی چیزی ندا....
وایی ( جیغ میزنه )
® چیشددد؟
$ پشههههه ( با جیغ و ترس )
¢ ( با قیافه ی پوکر )
فکر کردم موشی چیزیه😑
$تروخدا بکشینششش ( با ترس زیاد )
^ خیلی خب حالا ( مسخره و خنده )
( ویوی ات )
نشسته بودیم جیهوپ داشت حرف میزد که شروع کرد به جیغ زدن
داشتم میترکیدم از خنده از اون ورم تهیونگ و جونگ کوک داشتن مسخرش میکردن
× خیلی خب بابا ورلد واید هندسام اینجاس که جیهوپو نجات بده...تق ( مثلا کشتش )
$ عاخیش
آفرین جین
× ما اینیم دیگه
- خیلی خب حالا شما هم ( با خنده )
( همشون میخندن )
^ راستی میخواستی چی بگی جیهوپ؟
$ چیز میخواستم بگم خوراکی چیزی نداریم؟
چرا یکم خوراکی و یکم سوجو هم داریم میخوای بیارمش؟
¢ آره برو بیار
رفتم سوجو و خوراکی ها و چندتا لیوان واسه سوجو آوردم
$ تو هم میخوری
چی بخورم؟
$ سوجو
شاید یکم خوردم
بعد ۳ مین شروع کردیم به خوردن
( فلش بک به نیم ساعت بعد )
( ویوی یونگی )
خیلی زیاد الکل خوردیم
مخصوصا ات
از هممون بیشتر خورد
دیگه حتی نمیتونست بلند شه
م...من میرم آب میخور.م ( با حالت مستی )
بلند شد
که یهو داشت میوفتاد
( ویوی جیمین )
داشتم از دستشویی میرفتم بیرون که ات با حالت مستی داشت میرفت آب بخوره که یهو داشت میوفتاد
فورا رفتم و گرفتمش
تا چند دقیقه بهم خیره بودیم
( ویو ات )
داشتم میرفتم آب بخورم که یهو پام پیچ خورد و داشتم میوفتادم که افتادم تو بغل یکی
اون جیمین بود
چند دقیقه بهم خیره بودیم
که جیمین براید استایل بغلم کرد و من رو برد رو کاناپه
( ویوی یونگی )
ات داشت میوفتاد که افتاد بغل جیمین
ادامه دارد....
شرط ها
لایک: ۲۰
کامنت: ۹
۲.۹k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.