صدایم کن،نگاهم کن، که عشقت کرده ویرانم
صدایم کن،نگاهم کن، که عشقت کرده ویرانم
دو چشمان قشنگت ، آتشی افکنده بر جانم
تو ای مه روی زیبایم ، بکش دست نوازش را
که همچون بره آهویی ، دوچشمت کرده حیرانم
هزاران بار ، گفتم من ، ومیدانم که میدانی
من هستم خاک پای تو ، توهستی دین وایمانم
ز بیمِ درد تنهایی دلم چون سرکه میجوشد
نمی دانم چرا گیجم ، چرا اینگونه بیجانم
توای آرامش جانم ، ندارم طاقت دوری
اگر دلداده ام باشی، فدایت میکنم جان...
دو چشمان قشنگت ، آتشی افکنده بر جانم
تو ای مه روی زیبایم ، بکش دست نوازش را
که همچون بره آهویی ، دوچشمت کرده حیرانم
هزاران بار ، گفتم من ، ومیدانم که میدانی
من هستم خاک پای تو ، توهستی دین وایمانم
ز بیمِ درد تنهایی دلم چون سرکه میجوشد
نمی دانم چرا گیجم ، چرا اینگونه بیجانم
توای آرامش جانم ، ندارم طاقت دوری
اگر دلداده ام باشی، فدایت میکنم جان...
۵۳۷
۲۷ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.