ارباب جذاب من
رمان: ارباب جذاب من
♡♡&♡♡
part 14
رفتم تو اتاق که یهو....
دیدم جونگکوک جلوم ظاهر شد
ا. ت: جیقققققققققققق
جونگکوک: چی شده؟ کی شده؟
ا. ت: جننننننننننننن
جونگکوک: اسکول شدی فرزندم؟
ا. ت: تو اتاقم جن بود
جونگکوک: اخی ترسیدی خنگ کوچولو
ا. ت: گگگگگگگگگگگگگگگگگ
جونگکوک: 🤣
ا. ت: الان تو اتاق من جنه چیکار کنم؟
جونگکوک: بیا بریم ببینیم اتاقو اگه جنی نبود میزنمت چون گوشای نازنینم توانایی ندارع صدای.. ولش و تا وقتی من هستم نترس
ا. ت: اولن من نمیام دومن باش
جونگکوک: اولن نقش اصلی تویی دومن افرین
ا. ت: من رفتم الفرار
(ا.ت داشت میرفت که جونگکوک دستشوگرفت و بزور کشون کشون بردتش)
ا. ت: یا خود خداااااا
جونگکوک: بلمد نمیشی؟
ا. ت: تو که ب هر حال داری منو میبری چ فرقی داره
جونگکوک: هعی خنگ
ا. ت: مسخرع
جونگکوک: اسم بابات اصغرع
ا. ت: اصکی نرو لیز میخوری
جونگکوک: اصکی بلدم لیزم نمیخورم
ا. ت: الشفاااااااا
جونگکوک: رسیدیم درو باز کن
ا. ت: میشه خودت باز کنی من میترسم
جونگکوک: خیر مگه نمیگی جن دیدی؟ باز کن چون تو دیدی
ا. ت: جونگ کوک اگه جنه بیاد بیرون فرار کنی میکشمت
جونگکوک: تا اون موقعه تورو خورده و من زندم نمیتونی بکشیم🤣
ا. ت: 🥺
جونگ کوک: خیلی خب بغض نکن کوچولو قول میدم نمیرم و اگه برم توهم میبرم
ا. ت: خو باز کنم میگم جنه واقعا اونجا چیکار دارع؟
جونگکوک: عزیزم بخاطر تو نیومده کی تورو تحمل میکنه🤣
ا. ت: مسخرع😑
جونگکوک: اسم باب...... نه باشه با دنپایی نزن
ا. ت: ساکت شو الان جیهوپ یونگی بیدار میشن
جونگکوک: اوکی
(یهو از اتاق صدای شکستن ی چیزی اومد)
[جونگکوک جلوی دهن ا.ت رو گرفت ]
جونگکوک: لعنتی کی اونجاس
{ویو جونگکوک}
دیدم ا. ت ترسیدع رفتم از کشو تفنگمو ور داشتم
جونگکوک: ا. ت اگه حمله کردن یا چیزی با سرعت بدو برو پیش جیهوپ و یونگی باشع؟
ا. ت: بدون تو نمیرم
جونگکوک: یکم اسکول نباش ب حرفم گوش کن
ا. ت: باشه
جونگکوک: درو باز میکنم.... ۱..... ۲.... ۳
ادامه ۲۰ لایک❤
♡♡&♡♡
part 14
رفتم تو اتاق که یهو....
دیدم جونگکوک جلوم ظاهر شد
ا. ت: جیقققققققققققق
جونگکوک: چی شده؟ کی شده؟
ا. ت: جننننننننننننن
جونگکوک: اسکول شدی فرزندم؟
ا. ت: تو اتاقم جن بود
جونگکوک: اخی ترسیدی خنگ کوچولو
ا. ت: گگگگگگگگگگگگگگگگگ
جونگکوک: 🤣
ا. ت: الان تو اتاق من جنه چیکار کنم؟
جونگکوک: بیا بریم ببینیم اتاقو اگه جنی نبود میزنمت چون گوشای نازنینم توانایی ندارع صدای.. ولش و تا وقتی من هستم نترس
ا. ت: اولن من نمیام دومن باش
جونگکوک: اولن نقش اصلی تویی دومن افرین
ا. ت: من رفتم الفرار
(ا.ت داشت میرفت که جونگکوک دستشوگرفت و بزور کشون کشون بردتش)
ا. ت: یا خود خداااااا
جونگکوک: بلمد نمیشی؟
ا. ت: تو که ب هر حال داری منو میبری چ فرقی داره
جونگکوک: هعی خنگ
ا. ت: مسخرع
جونگکوک: اسم بابات اصغرع
ا. ت: اصکی نرو لیز میخوری
جونگکوک: اصکی بلدم لیزم نمیخورم
ا. ت: الشفاااااااا
جونگکوک: رسیدیم درو باز کن
ا. ت: میشه خودت باز کنی من میترسم
جونگکوک: خیر مگه نمیگی جن دیدی؟ باز کن چون تو دیدی
ا. ت: جونگ کوک اگه جنه بیاد بیرون فرار کنی میکشمت
جونگکوک: تا اون موقعه تورو خورده و من زندم نمیتونی بکشیم🤣
ا. ت: 🥺
جونگ کوک: خیلی خب بغض نکن کوچولو قول میدم نمیرم و اگه برم توهم میبرم
ا. ت: خو باز کنم میگم جنه واقعا اونجا چیکار دارع؟
جونگکوک: عزیزم بخاطر تو نیومده کی تورو تحمل میکنه🤣
ا. ت: مسخرع😑
جونگکوک: اسم باب...... نه باشه با دنپایی نزن
ا. ت: ساکت شو الان جیهوپ یونگی بیدار میشن
جونگکوک: اوکی
(یهو از اتاق صدای شکستن ی چیزی اومد)
[جونگکوک جلوی دهن ا.ت رو گرفت ]
جونگکوک: لعنتی کی اونجاس
{ویو جونگکوک}
دیدم ا. ت ترسیدع رفتم از کشو تفنگمو ور داشتم
جونگکوک: ا. ت اگه حمله کردن یا چیزی با سرعت بدو برو پیش جیهوپ و یونگی باشع؟
ا. ت: بدون تو نمیرم
جونگکوک: یکم اسکول نباش ب حرفم گوش کن
ا. ت: باشه
جونگکوک: درو باز میکنم.... ۱..... ۲.... ۳
ادامه ۲۰ لایک❤
۴۲.۳k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.