پارت دهم
عشق زیبا (𝚜𝚌𝚑𝚘𝚗𝚎 𝙻𝚒𝚎𝚋𝚎)
+میخوام یه چیزی بهت بگم
_ چی + هیچی وللش _ خب من میگم . اومد جلوم و نزدیکم شد گفت: _ نمیدونم از کی عاشق شدم وقتی این یه هفته پیشت نبودم قلبم دلتنگت بود میترسیدم بهت بگم اما فکر میکردم تو منو دوست نداشته باشی. + تو واقعا واقعا منو دوست داری؟🥺 _ ارع از ته دلم دوست دارم تو منو دوست داری؟ + منم میخواستم همینو بهت بگم دوست دارم واقعا دوست دارم .منو کشوند سمت خودش تو چشام هاش محو شدم که یدفعه لبش رو لبم حس کردم اولش شک بود بعدش همراهی میکردم حس خوبی داشت از هم جدا شدیم و جیمین محکم بغلم کرد و گفت: _ مال خودمی حق نداری مال کس دیگه ای شی + اگر بشم چیکار میکنی _ تنبیهت میکنم + جیمین ما نمتونیم عاشق هم شیم _ هنوز هیچا نبوده حالا چرا؟ +چون کلی طرفدار داری میخوای با تخم مرغ بیان سراغم بعدم تو معروفی کلی تو سایت ها شایعه و چیزای دیگه میزارن هیععع _ خودم موقعش شد میگم باید طرفدار ها کنار بیان + مطمئنی _ اوهوم + خوابت نمیاد من خوابم میاد آخه این چند روز نخوابیدم _ معلومه چشات گودی افتاده + زشت شدم _ نه خوشگلی تو هر موقعی خوشگلی + اوههه ممنون . _ آخخخ + چی شد😮
_ کمرم نابوده + بیا بریم رو تخت بخواب . رفتیمتو اتاقش بهش گفتم : + لباست رو عوض کن من میرم بیرون _ چرت میری بیرون + بی ادب زشته خو _ دوست پسرتم چه عیبی داره بعدم میخوایم ازدواج کنیم قانونی میشه + بدون اجازه من قرار ازدواج گذاشتی هنوز هیجا نبوده _ اوهوم الان به فکرم رسید + لباست رو بپوش تا بعدا . رفتم بیرون گفت بیا تو . رفتم تو . + یاععع چرا نخوابیدی ؟ _ بیا کمرم رو ماساژ بده + دوباره بی ادب شد
_ خب خودم نمیتونم .+ باشه نگاه کاری انجام ندی ها _ باشه. چشم هامو بستم روغن و زدم به دستم شروع کردم ماساژ دادن از خجالت سرخ شده بودم
از زبان جیمین
خجالت کشیده بود وقتی تموم شد چشم بسته رفت سمت دستشویی و دستش رو شد هزار بار تو راه خورد بود زمین بلند شدم رفتم پیشش گفتم: دیوونه چشات و باز کن داری بدنتو نابود میکنی تو میخوای بهشون صدمه بزنی من نمیخوام بدون اجازه من هم آب نمیخوری چشاش و باز کرد و دوباره بست . + جی... مین لباست _ ها...... آها نگاش کن سرخ شده. لباسم رو پوشیدم گفتم: _ چشاتو باز کن + لباستو پوشیدی؟ _ هوممم ....
به نظرتون شبشون ججوری گذشت؟😌😃😶
لایک و کامنت = پارت بعدی
+میخوام یه چیزی بهت بگم
_ چی + هیچی وللش _ خب من میگم . اومد جلوم و نزدیکم شد گفت: _ نمیدونم از کی عاشق شدم وقتی این یه هفته پیشت نبودم قلبم دلتنگت بود میترسیدم بهت بگم اما فکر میکردم تو منو دوست نداشته باشی. + تو واقعا واقعا منو دوست داری؟🥺 _ ارع از ته دلم دوست دارم تو منو دوست داری؟ + منم میخواستم همینو بهت بگم دوست دارم واقعا دوست دارم .منو کشوند سمت خودش تو چشام هاش محو شدم که یدفعه لبش رو لبم حس کردم اولش شک بود بعدش همراهی میکردم حس خوبی داشت از هم جدا شدیم و جیمین محکم بغلم کرد و گفت: _ مال خودمی حق نداری مال کس دیگه ای شی + اگر بشم چیکار میکنی _ تنبیهت میکنم + جیمین ما نمتونیم عاشق هم شیم _ هنوز هیچا نبوده حالا چرا؟ +چون کلی طرفدار داری میخوای با تخم مرغ بیان سراغم بعدم تو معروفی کلی تو سایت ها شایعه و چیزای دیگه میزارن هیععع _ خودم موقعش شد میگم باید طرفدار ها کنار بیان + مطمئنی _ اوهوم + خوابت نمیاد من خوابم میاد آخه این چند روز نخوابیدم _ معلومه چشات گودی افتاده + زشت شدم _ نه خوشگلی تو هر موقعی خوشگلی + اوههه ممنون . _ آخخخ + چی شد😮
_ کمرم نابوده + بیا بریم رو تخت بخواب . رفتیمتو اتاقش بهش گفتم : + لباست رو عوض کن من میرم بیرون _ چرت میری بیرون + بی ادب زشته خو _ دوست پسرتم چه عیبی داره بعدم میخوایم ازدواج کنیم قانونی میشه + بدون اجازه من قرار ازدواج گذاشتی هنوز هیجا نبوده _ اوهوم الان به فکرم رسید + لباست رو بپوش تا بعدا . رفتم بیرون گفت بیا تو . رفتم تو . + یاععع چرا نخوابیدی ؟ _ بیا کمرم رو ماساژ بده + دوباره بی ادب شد
_ خب خودم نمیتونم .+ باشه نگاه کاری انجام ندی ها _ باشه. چشم هامو بستم روغن و زدم به دستم شروع کردم ماساژ دادن از خجالت سرخ شده بودم
از زبان جیمین
خجالت کشیده بود وقتی تموم شد چشم بسته رفت سمت دستشویی و دستش رو شد هزار بار تو راه خورد بود زمین بلند شدم رفتم پیشش گفتم: دیوونه چشات و باز کن داری بدنتو نابود میکنی تو میخوای بهشون صدمه بزنی من نمیخوام بدون اجازه من هم آب نمیخوری چشاش و باز کرد و دوباره بست . + جی... مین لباست _ ها...... آها نگاش کن سرخ شده. لباسم رو پوشیدم گفتم: _ چشاتو باز کن + لباستو پوشیدی؟ _ هوممم ....
به نظرتون شبشون ججوری گذشت؟😌😃😶
لایک و کامنت = پارت بعدی
۲۳.۹k
۱۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.