فصل 2 پارت1
شروع
ات: الان از اون موضوع یک سال و نیم میگذره من اومدم امریکا تو شرکت حمل اصلحه تهیونگ داداشم کار میکنم
ته همیشه میاد بهم سر میزنه منم الان یه مافیا شدم به خواطر اینکه از اون پدر عوضیم انتقام بگیرم
امروز قراره یه شرکت برای معامله تحویل بار بیاد امریکا
کوک: امروز قراره برم امریکا از اون موضوع یک سال و نیم میگذره بهش عادت کرده بودم شوگا بهم گفت ات رفته ایتالیا اونجا هم گشتم ولی پیداش نکردم من بایذ بهش میگفتم عاشقانه دوسش دارم
کم کم داشتم حاضر میشدم که برم سمت فرودگاه
40 دقیقه دیگه پرواز دارم با هواپیما شخصیم میرم
ویو ات: داشتم حاضر میشدم برم شرکت یه کت شلوار مشکی با کفش پاشنه بلند که جیمین اومد تو اتاقم
جیمین: ات حاضر شدی بریم
ات: جیمین مرض داری بدون اجازه میای هزار بار گفتم اون در بی صاحاب رو بزن بعد بیا بعدش من با ماشین خودم میرم.(داد بلند)
جیمین: ببخشید من برم
جیمین رفت و منم رفتم پایین شوگا و ته داشتن حرف میزدن که من گفتم میشه بریم که شوگا
شوگا: من میخوام بخوابم نمیام
ات: برات یه انبار بزرگ نارنگی میخرم قبوله
شوگا: من چرا اینجام پاشین بریم دیگه
ادمین(پسرم)
ات و پسرا سوار میشین خودشون شدن و رسیدم شرکت
ساعت 10 صبح به وقت امریکا
ات: من میرم سمت اتاق جلسه فعلا
پسرا: اوکی
ساعت 12 جلسه بود تصمیم گرفتم پرونده رو نگاه کنم هیچ چیزی درمورد صاحب اون شرکت نبود مگه میشه
پس رفتم پیش نامجون
در اتاقشو زدم و رفتم داخل که....
ات: نامجون میشه صاحب این شرکتو پیدا کنی که کوک رو با نامجون دیدم
دهنم وا موند بازم اون حسای لعنطی
ات: جناب جئون😳
کوک: ات دلم برات تنگ شده تو چی گفتی جئون جناب چرا رسمی حرف میزنی
ات: من داخل محیط کاری مسائل دیگه ای نمیارم وسط و اینکه منو خانم کیم صدا کنید ممنون میشم
ادمین(ات پدر سگ تو الان نامجون رو به اسم صدا زدی بعد به شوهرم کوک میگی جئون بمیر پلیز😡🤨😗)
به نظرم جلسه رو یک ساعت زود تر شروع کنیم بهتره
همه راهی اتاق جلسه شدیم رفتم سر صندلی اصلی نشستم ته بغلم نشسته بود و کوک و جیمین رو بروی هم و نامی و جین و هوپی و شوگا پیش هم
کوک ویو:
پارت بعدی هفته بعد
حمایت کن و لایک. کامنت
ات: الان از اون موضوع یک سال و نیم میگذره من اومدم امریکا تو شرکت حمل اصلحه تهیونگ داداشم کار میکنم
ته همیشه میاد بهم سر میزنه منم الان یه مافیا شدم به خواطر اینکه از اون پدر عوضیم انتقام بگیرم
امروز قراره یه شرکت برای معامله تحویل بار بیاد امریکا
کوک: امروز قراره برم امریکا از اون موضوع یک سال و نیم میگذره بهش عادت کرده بودم شوگا بهم گفت ات رفته ایتالیا اونجا هم گشتم ولی پیداش نکردم من بایذ بهش میگفتم عاشقانه دوسش دارم
کم کم داشتم حاضر میشدم که برم سمت فرودگاه
40 دقیقه دیگه پرواز دارم با هواپیما شخصیم میرم
ویو ات: داشتم حاضر میشدم برم شرکت یه کت شلوار مشکی با کفش پاشنه بلند که جیمین اومد تو اتاقم
جیمین: ات حاضر شدی بریم
ات: جیمین مرض داری بدون اجازه میای هزار بار گفتم اون در بی صاحاب رو بزن بعد بیا بعدش من با ماشین خودم میرم.(داد بلند)
جیمین: ببخشید من برم
جیمین رفت و منم رفتم پایین شوگا و ته داشتن حرف میزدن که من گفتم میشه بریم که شوگا
شوگا: من میخوام بخوابم نمیام
ات: برات یه انبار بزرگ نارنگی میخرم قبوله
شوگا: من چرا اینجام پاشین بریم دیگه
ادمین(پسرم)
ات و پسرا سوار میشین خودشون شدن و رسیدم شرکت
ساعت 10 صبح به وقت امریکا
ات: من میرم سمت اتاق جلسه فعلا
پسرا: اوکی
ساعت 12 جلسه بود تصمیم گرفتم پرونده رو نگاه کنم هیچ چیزی درمورد صاحب اون شرکت نبود مگه میشه
پس رفتم پیش نامجون
در اتاقشو زدم و رفتم داخل که....
ات: نامجون میشه صاحب این شرکتو پیدا کنی که کوک رو با نامجون دیدم
دهنم وا موند بازم اون حسای لعنطی
ات: جناب جئون😳
کوک: ات دلم برات تنگ شده تو چی گفتی جئون جناب چرا رسمی حرف میزنی
ات: من داخل محیط کاری مسائل دیگه ای نمیارم وسط و اینکه منو خانم کیم صدا کنید ممنون میشم
ادمین(ات پدر سگ تو الان نامجون رو به اسم صدا زدی بعد به شوهرم کوک میگی جئون بمیر پلیز😡🤨😗)
به نظرم جلسه رو یک ساعت زود تر شروع کنیم بهتره
همه راهی اتاق جلسه شدیم رفتم سر صندلی اصلی نشستم ته بغلم نشسته بود و کوک و جیمین رو بروی هم و نامی و جین و هوپی و شوگا پیش هم
کوک ویو:
پارت بعدی هفته بعد
حمایت کن و لایک. کامنت
۷.۷k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.