پسرعموی مغرورم
پسرعموی مغرورم
Part9
صبح ویوات
بلند شدم دیدم کوک مثل یه بانی کیوت خوابش برده رفتم نزدیکشو شروع کردم به بوسیدن لباش آخه اون بهترین لبایی که تو دنیا دیده بودم و داشت خواستم جداشم که دستاش دور کمرم حلقه شد اونم شروع به همراهی کرد بعد از چند مین از هم جدا شدیم
_پس منو تو خواب میبوسی نه😈
+مگه چیکار کردم
_یادت هستدیشب چیکار کردیم دقیقا همون کارو امشب سرت میارم
+بانی کوچولو من هنوز درد دارم(بغض و با کمی خجالت)
_ولی گردنت چقدر رنگ و رو یافته
+هی...ای
_چیشد
+کوکی دلم تیر کشید خیلی دلم درد داره
_بیابریم اول صبحونه بخوریم بعد میایم تو اتاق تا من دلتو ماساژ بدم
+باشه
لباس پوشیدیم و رفتیم پایین واسه صبحونه کوکم منو برآید بغل کرده بود
&صبح بخیر
÷شمادوتا چرا اینطوری هستین
_ااا...آت پاش پیچ خورد تو پله ها من آوردمش😁🐰
خواستم بشینم که نتونستم
_بیب...یعنی آت اگه رو صندلی اذیتی بیا رو پای من بشین
رفتم روی پای کوک نشستم
&شما دوتا چرا آنقدر مشکوکید؟
÷انا راست میگه چتون شده
_هیچی
÷راستی شماها هم صداهایی که میومدو میشنیدید
+نه مثلاً چه صدایی
&فقط صدای آه وناله نیومد
_واقا؟
÷اره بعد تازه من تونستم بشنوم که میگفتن آه ددی آه بیبی
+عه چه جالب😁
&یعنی شما دوتا نمیخواین اعتراف کنیم
+_واسه چی؟
÷اینکه دیشب هم و کردین ما از پشت در صداهاتون و شنیدیم
ببخشید کم بود
Part9
صبح ویوات
بلند شدم دیدم کوک مثل یه بانی کیوت خوابش برده رفتم نزدیکشو شروع کردم به بوسیدن لباش آخه اون بهترین لبایی که تو دنیا دیده بودم و داشت خواستم جداشم که دستاش دور کمرم حلقه شد اونم شروع به همراهی کرد بعد از چند مین از هم جدا شدیم
_پس منو تو خواب میبوسی نه😈
+مگه چیکار کردم
_یادت هستدیشب چیکار کردیم دقیقا همون کارو امشب سرت میارم
+بانی کوچولو من هنوز درد دارم(بغض و با کمی خجالت)
_ولی گردنت چقدر رنگ و رو یافته
+هی...ای
_چیشد
+کوکی دلم تیر کشید خیلی دلم درد داره
_بیابریم اول صبحونه بخوریم بعد میایم تو اتاق تا من دلتو ماساژ بدم
+باشه
لباس پوشیدیم و رفتیم پایین واسه صبحونه کوکم منو برآید بغل کرده بود
&صبح بخیر
÷شمادوتا چرا اینطوری هستین
_ااا...آت پاش پیچ خورد تو پله ها من آوردمش😁🐰
خواستم بشینم که نتونستم
_بیب...یعنی آت اگه رو صندلی اذیتی بیا رو پای من بشین
رفتم روی پای کوک نشستم
&شما دوتا چرا آنقدر مشکوکید؟
÷انا راست میگه چتون شده
_هیچی
÷راستی شماها هم صداهایی که میومدو میشنیدید
+نه مثلاً چه صدایی
&فقط صدای آه وناله نیومد
_واقا؟
÷اره بعد تازه من تونستم بشنوم که میگفتن آه ددی آه بیبی
+عه چه جالب😁
&یعنی شما دوتا نمیخواین اعتراف کنیم
+_واسه چی؟
÷اینکه دیشب هم و کردین ما از پشت در صداهاتون و شنیدیم
ببخشید کم بود
۵۰۵
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.