تک پارتی نامییی <2> ❤🩹🫶🏻
تک پارتی نامییی <2> ❤🩹🫶🏻
وقتی هم دعوا می کنید❤️
ویو نامی
صافش کردم و مچشو گرفتم و با سرعت بردم سمت پذیرایی
+یااا دستتتم
با فشار به سمت جلو دادمش
-چرا این وقت شب اومدی خونهه(داد)
+یااا نامیاااا امروز چندمه؟(جر چه ربطی داشت)
-اَهههه(کلافه)
و بعد با سرعت رفتم تو اتاق این دفعه در و قفل کردم
ویو دالمی
+وا چیشد الان چیکار کرد داد زد؟(حالت مستی)
بعد از چند دیقه مستیم پرید و به خودم اومدم
+واای من چه غلطی کردم اهههه
رفتم دمه دره اتاق می خواستم در بزنم ولی منصرف شدم اگه در می زدم مطمئنن وضعیت از همینی که هست بدتر میشه
به در تکیه دادم و آروم لیز خودم و خودم و لعنت می کردم (خودم و لعنت می کردم این دیگه چه سمیه؟😅)
نفهمیدم کی خوابم برد
ویو خودم•-•
صبح شد نامجون آماده شد تا درو باز کرد دید دالمی پخش زمین شد با تعجب بهش خیره بود که بعد از حرفه دالمی خودشو جمع وجور کرد
+آخ سرم یااا با جه جرعتی در و باز می کنی(چشمای نیمه باز)
نامی بی اهمیت بهش رفت سمت اشپزخونه و دستگاه قهوه رو راه انداخت تا قهوه درست کنه و بخوره
دالمی هم تازه ویندوزش بالا اومد و رفت دستشویی و کار های لازم رو کرد رو به اینه گفت
+باید دلشو به دست بیارم همون طوری که مخشو زدم😈
ببخشید دیشب قرار بود بزارم ولی خوابم برد و اینکه ببخشید کمه الان مغزم کار نمی کنه می ترسم بد بشه💗🐇
وقتی هم دعوا می کنید❤️
ویو نامی
صافش کردم و مچشو گرفتم و با سرعت بردم سمت پذیرایی
+یااا دستتتم
با فشار به سمت جلو دادمش
-چرا این وقت شب اومدی خونهه(داد)
+یااا نامیاااا امروز چندمه؟(جر چه ربطی داشت)
-اَهههه(کلافه)
و بعد با سرعت رفتم تو اتاق این دفعه در و قفل کردم
ویو دالمی
+وا چیشد الان چیکار کرد داد زد؟(حالت مستی)
بعد از چند دیقه مستیم پرید و به خودم اومدم
+واای من چه غلطی کردم اهههه
رفتم دمه دره اتاق می خواستم در بزنم ولی منصرف شدم اگه در می زدم مطمئنن وضعیت از همینی که هست بدتر میشه
به در تکیه دادم و آروم لیز خودم و خودم و لعنت می کردم (خودم و لعنت می کردم این دیگه چه سمیه؟😅)
نفهمیدم کی خوابم برد
ویو خودم•-•
صبح شد نامجون آماده شد تا درو باز کرد دید دالمی پخش زمین شد با تعجب بهش خیره بود که بعد از حرفه دالمی خودشو جمع وجور کرد
+آخ سرم یااا با جه جرعتی در و باز می کنی(چشمای نیمه باز)
نامی بی اهمیت بهش رفت سمت اشپزخونه و دستگاه قهوه رو راه انداخت تا قهوه درست کنه و بخوره
دالمی هم تازه ویندوزش بالا اومد و رفت دستشویی و کار های لازم رو کرد رو به اینه گفت
+باید دلشو به دست بیارم همون طوری که مخشو زدم😈
ببخشید دیشب قرار بود بزارم ولی خوابم برد و اینکه ببخشید کمه الان مغزم کار نمی کنه می ترسم بد بشه💗🐇
۵.۵k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.