ملکه مار من
#ملکه_مار_من
#나의_뱀_여왕
#part_۶
فکنم وکیل ازش سُلنا میترسه بخاطره همین نشست من کنارشون نشستم وگفتم
변호사가 셀레나를 무서워하는 것 같아서 옆에 앉아서 이렇게 말했습니다.
_من که چیزی نگفتم که تو زود ناراحت شدی
네가 빨리 화낸다고 난 아무 말도 안 했어
سُلنا_نه...اصلا من ناراحت نشدم
셀레나_아니요... 전혀 속상하지 않았어요
_آبجیمی خوب میشناسمت
_나는 너를 잘 알아
آقای چا_باشه خانم حلش میکنم
차씨_ 알겠습니다 부인 제가 해결하겠습니다
سُلنا_ممنون آجوشی
셀레나_고마워요 아주시님
آقای چا بلند شد دستمو گذاشتم روی دست سُلنا اون دستشو از زیر دستم کشید بیرون.نگام کرد گفت
차씨가 일어나 셀레나 손에 손을 얹자 셀레나가 내 손에서 손을 빼냈다.응암이 말했다.
سُلنا_از قدیم گفتن تا سه نشه بازی نشه یِ بار شد چیزی نگفتم دو بار شد بازم هیچی نگفتم و این باره سومه هاااا میگی چی شده یا به روش خودم بفهمم چی شده هاااا کدوم مو میخوای
셀레나_그들은 세 번까지 놀지 마세요, 놀지 마세요, 한 번은 아무 말도 안 했고, 두 번은 아무 말도 안 했고, 이번 세 번째에는 무슨 일이냐, 아니면 해야 할지 말하곤 했어요. 나는 내 방식대로 무슨 일이 일어났는지 알아낸다
فقط نگاش کردم ساکت شدم چطوری بگم آخه میدونم ازم خیلی نا امید میشه سرمو بالا دادم ای خدا خودت کمکم کن بعد آقای چا امد
나는 그 사람을 바라보기만 하고 침묵을 지켰는데, 어떻게 그 사람이 나에게 매우 실망할 것이라는 것을 안다. 나는 고개를 들었고, 맙소사, 도와주세요. 그러자 차씨가 왔습니다.
آقای چا_سُلنا خانم
차씨_셀레나씨
سُلنا_بله
셀레나_예
باسر بهش گفت تموم اونم بلند شد گفت
그 사람이 그에게 말하자 그는 일어나서 말했다.
سُلنا_مین هو
셀레나_민호
برگشت سمتش سُلنا گفت
셀레나가 그에게 돌아서서 말했다.
سُلنا_میشه منو برسونی؟
셀레나_나한테 연락할 수 있어?
مین هو_خواهرت که هست
민호_누나는 누구예요?
سُلنا_تو منو برسون.
솔라나_나한테 연락하면 돼.
مینهو_باشه
민호_ 알았어
باهم رفتن دهنم کف اداره پلیس موند روبین باحالت عجبی بهم نگاه میکرد خودش با انگشت اشارش دهنمو بست و گفت
내가 떠났을 때 내 입은 경찰서 바닥에 있었다. 루빈은 나를 이상하게 쳐다보더니 검지로 내 입을 막으며 말했다.
روبین_بستم پشه نره توش
루빈 - 닫았으니 모기가 날아다니지 못하게 하세요
نگاش کردم با دو امدم بیرو تا امدم انگاری تله پورت شدن روبین امد گفت
나는 그를 바라보며 둘이서 나오더니 그가 올 때까지 텔레포트라도 한 듯 말했다.
روبین_آه خدای من
루빈_헐
_اره واقعا خدای من
_응, 정말이야, 헐
زنگ زدم به آقای چا مین هو صدای گوشیش همین نزدیکیا بود منو روبین دنبالش گشتیم به هین بلند کشیدم مین هو غرق خون بود
차민호 씨에게 전화를 걸었는데 근처에서 그 사람의 전화가 울리고 있었고, 루빈과 내가 그를 찾았고, 힌을 데리러 갔는데, 민호는 피투성이였다.
#بازیگر
#خواننده
#کره
#کره_ای
#چین
#چینی
#رمان
#اکسو
#پارک_چانیول
#나의_뱀_여왕
#part_۶
فکنم وکیل ازش سُلنا میترسه بخاطره همین نشست من کنارشون نشستم وگفتم
변호사가 셀레나를 무서워하는 것 같아서 옆에 앉아서 이렇게 말했습니다.
_من که چیزی نگفتم که تو زود ناراحت شدی
네가 빨리 화낸다고 난 아무 말도 안 했어
سُلنا_نه...اصلا من ناراحت نشدم
셀레나_아니요... 전혀 속상하지 않았어요
_آبجیمی خوب میشناسمت
_나는 너를 잘 알아
آقای چا_باشه خانم حلش میکنم
차씨_ 알겠습니다 부인 제가 해결하겠습니다
سُلنا_ممنون آجوشی
셀레나_고마워요 아주시님
آقای چا بلند شد دستمو گذاشتم روی دست سُلنا اون دستشو از زیر دستم کشید بیرون.نگام کرد گفت
차씨가 일어나 셀레나 손에 손을 얹자 셀레나가 내 손에서 손을 빼냈다.응암이 말했다.
سُلنا_از قدیم گفتن تا سه نشه بازی نشه یِ بار شد چیزی نگفتم دو بار شد بازم هیچی نگفتم و این باره سومه هاااا میگی چی شده یا به روش خودم بفهمم چی شده هاااا کدوم مو میخوای
셀레나_그들은 세 번까지 놀지 마세요, 놀지 마세요, 한 번은 아무 말도 안 했고, 두 번은 아무 말도 안 했고, 이번 세 번째에는 무슨 일이냐, 아니면 해야 할지 말하곤 했어요. 나는 내 방식대로 무슨 일이 일어났는지 알아낸다
فقط نگاش کردم ساکت شدم چطوری بگم آخه میدونم ازم خیلی نا امید میشه سرمو بالا دادم ای خدا خودت کمکم کن بعد آقای چا امد
나는 그 사람을 바라보기만 하고 침묵을 지켰는데, 어떻게 그 사람이 나에게 매우 실망할 것이라는 것을 안다. 나는 고개를 들었고, 맙소사, 도와주세요. 그러자 차씨가 왔습니다.
آقای چا_سُلنا خانم
차씨_셀레나씨
سُلنا_بله
셀레나_예
باسر بهش گفت تموم اونم بلند شد گفت
그 사람이 그에게 말하자 그는 일어나서 말했다.
سُلنا_مین هو
셀레나_민호
برگشت سمتش سُلنا گفت
셀레나가 그에게 돌아서서 말했다.
سُلنا_میشه منو برسونی؟
셀레나_나한테 연락할 수 있어?
مین هو_خواهرت که هست
민호_누나는 누구예요?
سُلنا_تو منو برسون.
솔라나_나한테 연락하면 돼.
مینهو_باشه
민호_ 알았어
باهم رفتن دهنم کف اداره پلیس موند روبین باحالت عجبی بهم نگاه میکرد خودش با انگشت اشارش دهنمو بست و گفت
내가 떠났을 때 내 입은 경찰서 바닥에 있었다. 루빈은 나를 이상하게 쳐다보더니 검지로 내 입을 막으며 말했다.
روبین_بستم پشه نره توش
루빈 - 닫았으니 모기가 날아다니지 못하게 하세요
نگاش کردم با دو امدم بیرو تا امدم انگاری تله پورت شدن روبین امد گفت
나는 그를 바라보며 둘이서 나오더니 그가 올 때까지 텔레포트라도 한 듯 말했다.
روبین_آه خدای من
루빈_헐
_اره واقعا خدای من
_응, 정말이야, 헐
زنگ زدم به آقای چا مین هو صدای گوشیش همین نزدیکیا بود منو روبین دنبالش گشتیم به هین بلند کشیدم مین هو غرق خون بود
차민호 씨에게 전화를 걸었는데 근처에서 그 사람의 전화가 울리고 있었고, 루빈과 내가 그를 찾았고, 힌을 데리러 갔는데, 민호는 피투성이였다.
#بازیگر
#خواننده
#کره
#کره_ای
#چین
#چینی
#رمان
#اکسو
#پارک_چانیول
۹۴۹
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.