مینی دوپارتی . آسیب رسوندن به پرنسس(۱)
ویو ا.ت.این چند وقته کوک به خاطر کارهاش باهام سرد رفتار می کنه و این چند روز به خاطر این که تنهایی رفتم بار دیگه سلام خداحافظ هم قطع کرده ولی من که گناهی نداشتم اصلا چطور مس تونه بعد این که من رو به بغل و بوس هاش عادت می ده یهو باهام قهر کنه؟ این بار باید باهاش حرف می زدم! پس اول رفتم سمت آشپز خونه و شروع کردم به درست کردن کیک خب اولش واسم سخت بود ولی بعد ۳ بار آزمایش و خطا بلا خره موفق شدم فقط مونده اومدن کوک
ویو کوک.این چند روزه کارام زیاد بوده و درگیر یه قرار دادم و با ا.ت سرد رفتار می کردم ولی از وقتی فهمیدم تنهایی خانم خانم ها رفته بار کلا باهاش حرف نمی زنم
فلش بک به شب ساعت ۱
ویو ا.ت.روی کاناپه خواب بودم که با صدای در از خواب پریدم با عصبانیت زیاد رفتم در و باز کردم که کوک بدون توجه به من اومد تو در و محکم به هم کوبیدم و دنبالش رفتم و وسط راه دستش رو گرفتم
ا.ت.کوک چرا اینجوری می کنی ها؟
کوک. ا.ت الان خستم بمونه واسه بعد
ا.ت.چی بمونه واسه بعد ها چی می شه یه بار بخوام برم بار ؟ درسته بار رفتنم واست فقط یه بهانست تو ازم خسته شدی و دنبال بهانه ای!(بغض)
کوک از دست حرفای ا.ت کلافه می شه و دست ا.ت رو پس می زنه و می ره سمت آشپز خونه و یه لیوان آب پر می کنه بنوشه و دستاش رو می زاره رو کاناپه و آروم آبش رو می نوشه که ا.ت می ره جلوش با عصبانیت وای می سته
ا.ت.چرا جواب نمی دی ها؟بگو دیگه! بگو ازم خسته شدی(بغض)
کوک.........(فقط با کلافگی سرش رو می ندازه پایین)
ا.ت.با تو ام(داد)
ویو کوک.این چند روزه کارام زیاد بوده و درگیر یه قرار دادم و با ا.ت سرد رفتار می کردم ولی از وقتی فهمیدم تنهایی خانم خانم ها رفته بار کلا باهاش حرف نمی زنم
فلش بک به شب ساعت ۱
ویو ا.ت.روی کاناپه خواب بودم که با صدای در از خواب پریدم با عصبانیت زیاد رفتم در و باز کردم که کوک بدون توجه به من اومد تو در و محکم به هم کوبیدم و دنبالش رفتم و وسط راه دستش رو گرفتم
ا.ت.کوک چرا اینجوری می کنی ها؟
کوک. ا.ت الان خستم بمونه واسه بعد
ا.ت.چی بمونه واسه بعد ها چی می شه یه بار بخوام برم بار ؟ درسته بار رفتنم واست فقط یه بهانست تو ازم خسته شدی و دنبال بهانه ای!(بغض)
کوک از دست حرفای ا.ت کلافه می شه و دست ا.ت رو پس می زنه و می ره سمت آشپز خونه و یه لیوان آب پر می کنه بنوشه و دستاش رو می زاره رو کاناپه و آروم آبش رو می نوشه که ا.ت می ره جلوش با عصبانیت وای می سته
ا.ت.چرا جواب نمی دی ها؟بگو دیگه! بگو ازم خسته شدی(بغض)
کوک.........(فقط با کلافگی سرش رو می ندازه پایین)
ا.ت.با تو ام(داد)
۳۷۹
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.