ویو جیا
ویو جیا
بد از خرید لباس و کفش و چند تا چرت و پرت از پاساژ خارج شدیم که ساعت ۶ بعد از ظهر بود
جیا: چیی ساعتت من گشنمه خستمه خوابمه همچیمه ( کلافه خسته کیوت
کوک: بریم غذا بخوریم
جیا: ارعععع ( ذوق
ته: ن
جیا: اره
ته: ن
جیا: گشنمههه( کلافهه
ته: اوکی
از پاساژ خارج شدیم که ی چرق دستی که ساندویج اماده میفروشه دیدم
جیا: جونگ کوکک
کوک: ها
جیا: اونجا برو بگیر گشنمهه
کوک: از اونحاا
جیا: اره
کوک: عمراا
حیا: بوش داره میکشدم تروخداد بگیر
کوک: خ بابا برید تو ماشین
من گشنهه تو ماشسن منتظر بودم تهیونگم جلو
تهیونگ: حیجان داری برا فردا؟
جیا: گوردبابای حیجیان گشنمه دارمکمیمیرم
خودمو زدم ب قشکردن که کوک درو باز کرد ی دقعه سیخ نشستم
ته: فک کردم مردی
جیا: ن هستم ... بده بده
________۶__۶۶۶۶________ خوابمکمیاد شب بخیر
بد از خرید لباس و کفش و چند تا چرت و پرت از پاساژ خارج شدیم که ساعت ۶ بعد از ظهر بود
جیا: چیی ساعتت من گشنمه خستمه خوابمه همچیمه ( کلافه خسته کیوت
کوک: بریم غذا بخوریم
جیا: ارعععع ( ذوق
ته: ن
جیا: اره
ته: ن
جیا: گشنمههه( کلافهه
ته: اوکی
از پاساژ خارج شدیم که ی چرق دستی که ساندویج اماده میفروشه دیدم
جیا: جونگ کوکک
کوک: ها
جیا: اونجا برو بگیر گشنمهه
کوک: از اونحاا
جیا: اره
کوک: عمراا
حیا: بوش داره میکشدم تروخداد بگیر
کوک: خ بابا برید تو ماشین
من گشنهه تو ماشسن منتظر بودم تهیونگم جلو
تهیونگ: حیجان داری برا فردا؟
جیا: گوردبابای حیجیان گشنمه دارمکمیمیرم
خودمو زدم ب قشکردن که کوک درو باز کرد ی دقعه سیخ نشستم
ته: فک کردم مردی
جیا: ن هستم ... بده بده
________۶__۶۶۶۶________ خوابمکمیاد شب بخیر
۱۲.۷k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.