یه شب آروم و زیبای دیگه تو خونه ی بنگتن!
یه شب آروم و زیبای دیگه تو خونهی بنگتن!
این خونه بعد از سال ها آرامشو به خودش دیده بود و همچی....تهیونگ حداقل بزار جملهم تموم شه لامصب! چرا جیغ میزنی!؟
تهیونگ درحالی که به جونگ کوک چسبیده بود داشت داد و هوار میکرد و آرامش خونه رو به چخ سگ میداد:
کوک دیدی گفتم آخر و زمان نزدیکهههه دیدی گفتم مسیح داره ظهور میکنهههه ببین خورشید گرفتی شددددد
جونگ کوک نگاه پوکری به تهیونگ انداخت:
هیونگ...الان شبه...برقا رفت!
تهیونگ پیرهن جونگ کوک رو ول کرد:
او...
جونگ کوک: فکر نمیکرد فیلم انقدر تاثیر بزاره...
+ تهیونگ تو چرا انقدر مریضیییی
این صدای بلند از جیمین که توی طبقهی بالا تو اتاقش داشت با جیهوپ گیم میزد اومد.
تهیونگ: الان من چیکارمممم؟
جیمین با عصبانی از پله ها اومد پایین و نور گوشیشو کرد تو چشم تهیونگ:
الان وسط مرحلهی آخر گیم که سه روز با جیهوپ هیونگ سرش نشستیم وقت شوخیه؟
تهیونگ:واقعا چرا فکر میکنی من برقو قطع کردم؟ منو جونگ کوک هم داشتیم فیلم میدیدیم!
جیمین: اونی که ماه پیش سر قسمت حساس ما همه مرده ایم برقو قطع کرد من بودم؟
+تهیونگگگگگ
این صدای جین از توی حموم بود!
تهیونگ: من بیچاره این وسط چیکارمممم!
جین: چرت و پرت نگو یه چراغی چیزی بیار نمیتونم چهرهی قشنگمو ببینم!
تهیونگ: به کدامین گناه!؟
جین: اومدیا!
تهیونگ با چراغ گوشیش رفت سمت حموم و درو باز کرد.
و چشمش به جمال جین زیر دوش روشن شد:
عجب تیکه ای...
جین آب پاشید تو صورت تهیونگ و گوشیو ازش گرفت: مردتیکه منحرف!
تهیونگ: منکه چیزی ندیدم!
نامجون: چرا انقدر شلوغش میکنید! زلزله که نیومده!
جیهوپ: فیوز که نپریده...پس چرا وصل نمیشه!؟
نامجون: وایسا ببینم...پرداخت قبضا این ماه با کی بود؟
"سکوت سنگین"
نامجون:جیمین؟
جیمین: نه به مولا!
نامجون: جونگ کوک؟
جونگ کوک: به من که چیزی نگفتین!
نامجون: جیییین!؟
جین از تو حموم داد زد: مگهخودت نگفتی کارای اینترنتی به من مربوط نمیشهههه؟ چرا میندازی گردن من؟؟؟
نامجون: تهیونگ هرچی آتیشه از گور توعه!
تهیونگ: آقا این اصلا منصفانه نیستتتت
نامجون:نزنی سلیطه بازیا!
یونگی با چشمای خواب آلود از پله ها اومد پایین:
من قبضو ندادم! مشکلی هست؟
جیمین: ن.ن.نه بخدا نا غلط بکنیم مشکل داشته باشیم!
یونگی: خوبه... ازین به بعدم که برق نداریم از ساعت هشت همه خواب باشن... تا شما باشین تایم خواب منو بهم نزنین...
.
.
.
끝
این خونه بعد از سال ها آرامشو به خودش دیده بود و همچی....تهیونگ حداقل بزار جملهم تموم شه لامصب! چرا جیغ میزنی!؟
تهیونگ درحالی که به جونگ کوک چسبیده بود داشت داد و هوار میکرد و آرامش خونه رو به چخ سگ میداد:
کوک دیدی گفتم آخر و زمان نزدیکهههه دیدی گفتم مسیح داره ظهور میکنهههه ببین خورشید گرفتی شددددد
جونگ کوک نگاه پوکری به تهیونگ انداخت:
هیونگ...الان شبه...برقا رفت!
تهیونگ پیرهن جونگ کوک رو ول کرد:
او...
جونگ کوک: فکر نمیکرد فیلم انقدر تاثیر بزاره...
+ تهیونگ تو چرا انقدر مریضیییی
این صدای بلند از جیمین که توی طبقهی بالا تو اتاقش داشت با جیهوپ گیم میزد اومد.
تهیونگ: الان من چیکارمممم؟
جیمین با عصبانی از پله ها اومد پایین و نور گوشیشو کرد تو چشم تهیونگ:
الان وسط مرحلهی آخر گیم که سه روز با جیهوپ هیونگ سرش نشستیم وقت شوخیه؟
تهیونگ:واقعا چرا فکر میکنی من برقو قطع کردم؟ منو جونگ کوک هم داشتیم فیلم میدیدیم!
جیمین: اونی که ماه پیش سر قسمت حساس ما همه مرده ایم برقو قطع کرد من بودم؟
+تهیونگگگگگ
این صدای جین از توی حموم بود!
تهیونگ: من بیچاره این وسط چیکارمممم!
جین: چرت و پرت نگو یه چراغی چیزی بیار نمیتونم چهرهی قشنگمو ببینم!
تهیونگ: به کدامین گناه!؟
جین: اومدیا!
تهیونگ با چراغ گوشیش رفت سمت حموم و درو باز کرد.
و چشمش به جمال جین زیر دوش روشن شد:
عجب تیکه ای...
جین آب پاشید تو صورت تهیونگ و گوشیو ازش گرفت: مردتیکه منحرف!
تهیونگ: منکه چیزی ندیدم!
نامجون: چرا انقدر شلوغش میکنید! زلزله که نیومده!
جیهوپ: فیوز که نپریده...پس چرا وصل نمیشه!؟
نامجون: وایسا ببینم...پرداخت قبضا این ماه با کی بود؟
"سکوت سنگین"
نامجون:جیمین؟
جیمین: نه به مولا!
نامجون: جونگ کوک؟
جونگ کوک: به من که چیزی نگفتین!
نامجون: جیییین!؟
جین از تو حموم داد زد: مگهخودت نگفتی کارای اینترنتی به من مربوط نمیشهههه؟ چرا میندازی گردن من؟؟؟
نامجون: تهیونگ هرچی آتیشه از گور توعه!
تهیونگ: آقا این اصلا منصفانه نیستتتت
نامجون:نزنی سلیطه بازیا!
یونگی با چشمای خواب آلود از پله ها اومد پایین:
من قبضو ندادم! مشکلی هست؟
جیمین: ن.ن.نه بخدا نا غلط بکنیم مشکل داشته باشیم!
یونگی: خوبه... ازین به بعدم که برق نداریم از ساعت هشت همه خواب باشن... تا شما باشین تایم خواب منو بهم نزنین...
.
.
.
끝
۲۷.۱k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.