(جونگکوک)
(جونگکوک)
کلافه کل میز وارمو ریختم پایننن
همچی شکست
وایییی دارم دیوونه میشم هیچ رو کارام تمرکز ندارم تهیونگ با تعجب وارد شد
ته: چته
کوگ:____
ته : هر کی ندونه فک میکنه عاشق شدی چته اخه
عاشق ؟ من؟ نه فقط فکرم درگیرههه
کوک: اگه قراره چرت بگی گمشو
تع: فعلا
پسره پرو رفتش ساعت و نگاه کردم ۱۰ شب بود
بایدد برم بارر
کتمو برداشتم و خارج شدم پامو رو کاز گزاشتم
جوری حیجان داشتم که انگار خمارمو دارم میرم دیدن ساقیم
پارک کردمو وارد شدم شلوغ بود یجا که دید خوبی ب صندق داره نشستم ولی خبری از یوری نبود
که یدفعه ی دختر با موهای فر و بلند رفت پشت صندق
اون دختر یوری بود؟
به عنوان دختر؟؟؟
اینجا چخبر ی دفعه اون پسر که همیشه باش حرف میزرد پشتش وایساد دستشو جلو چشای یوری گزاشت ویوریم با خنده برگشتم سمتش
نمیدونم ولی انقدر عصبی بودمم که هر چی بطری سفارس داده بوودم سر کشیدمم
کلافه کل میز وارمو ریختم پایننن
همچی شکست
وایییی دارم دیوونه میشم هیچ رو کارام تمرکز ندارم تهیونگ با تعجب وارد شد
ته: چته
کوگ:____
ته : هر کی ندونه فک میکنه عاشق شدی چته اخه
عاشق ؟ من؟ نه فقط فکرم درگیرههه
کوک: اگه قراره چرت بگی گمشو
تع: فعلا
پسره پرو رفتش ساعت و نگاه کردم ۱۰ شب بود
بایدد برم بارر
کتمو برداشتم و خارج شدم پامو رو کاز گزاشتم
جوری حیجان داشتم که انگار خمارمو دارم میرم دیدن ساقیم
پارک کردمو وارد شدم شلوغ بود یجا که دید خوبی ب صندق داره نشستم ولی خبری از یوری نبود
که یدفعه ی دختر با موهای فر و بلند رفت پشت صندق
اون دختر یوری بود؟
به عنوان دختر؟؟؟
اینجا چخبر ی دفعه اون پسر که همیشه باش حرف میزرد پشتش وایساد دستشو جلو چشای یوری گزاشت ویوریم با خنده برگشتم سمتش
نمیدونم ولی انقدر عصبی بودمم که هر چی بطری سفارس داده بوودم سر کشیدمم
۴.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.