🍃زندگی متفاوت
🌚فصل دوم
پارت 124
#leoreza
وقتی بطری شیکست با ذوق نگام کرددد
پانید:وایییی زدممم بخدا که زدم ببین شیکست خندیدمم
رضا:پس تو عشقق کی عشق من ولی عشقم سر اسلحه رو بده پایین کار دستمون نده
اسلحله رو پایین گرف
پانید:میشه یکی خودمم بزنمم هومم شاید یاد گرفتم اره
خنده ای سر دادم از عجله بودنش سری تکون دادم به علامت رضایت و همون جور که بهش یاد داده بودم وایستاد
این دختر خیلی باهوش بود
این دختر همه کسم بود
اگه این نبود من یه لحظه ام طاقت نداشتم
ماشه رو کشید ولی به بطری نخورد با لب و لوچه ی اویزون نگام کرد اخمی کردم
پانیذ:نشددد
رضا:عزیزم خوب یه بار دیگه امتحان کن سری بعدی میشه
سری تکون داد
کنارش قرار گرفتم و دستم کردم تو جیبم
رضا:به هدفت خیلی دقت کن نزار ازت در بره جوری بگیرش که تا عمر داری پیشش بمونی
شلیک کرد و شیشه شکست انتظار نداشتم خیلی زود بزنه
طرفم چرخید
پانید:دقیقن مث تو
ابروهام بالا پرید که ادامه داد
پانید:دقیقن باید تو رو پیش خودم محکم نگه دارم
دستم از جیبم اوردم بیرون دستی براش زدم
رضا:براوووو گلمم عالی بودیی
پانید:یکی دیگم بزنم چسبید
رضا:مگه غذاست که چسبید
پانید:ولی خوش گذشت چرا قبلا یاد ندادی شیطون
رضا:بلا خانم شما کی گفتی یاد بده که ما یاد ندادیم
پانید:راس میگی بزار یه دونه بزنم خب تروخدااا
رضا:باشه بزنن مردمم منن بر اون چشاتت
خنده ای کرد دوباره زد. که تیرش خطا نرفتت وقتی زد اسلحه رو انداخت زمین محکم پرید تو بغلمم
و با هم افتادیم زمینن
پانیذ:اییی زدمممم من عالیمم اصن اخخخ دورتتت بگردممم که یادم دادی اصن این چند سال کجا بودی تو هاننن چرا منو زود تر ندزدیدی که زودتر یادم بدییی
از تعجب به خنده افتاده بود و در اخر بوس ابدار حوالم شد
تو بغلم بود که 3 مین نشده بود که تو بغلم وول خورد نگام کرد
پانید:هوییی به جز من به کسی دیگه ام یاد ندادی که
از تغییر مودش و فازش مث محراب بود دیونهه
پانید:باتوامااا اگه یاد داده باشیی خشتکت میارم روسرت
قهقهه ای سر دادم
رضا:نه قربونت برم اولین نفر خوده خودت بودی دروغ نداریم مگه نه
پانیذ:ارههه وگرنه....
حرفش قطع کرد با خنده لب زدمم
رضا:خشتکم میکشی رو سرمم وااااای از دست تو پانیذذ خشتک اخه
بعد دوباره خندمم گرفف......
هعییی پانید خانم میخاد خشتک پسرمون بزاره بالا سرش😂
پارت 124
#leoreza
وقتی بطری شیکست با ذوق نگام کرددد
پانید:وایییی زدممم بخدا که زدم ببین شیکست خندیدمم
رضا:پس تو عشقق کی عشق من ولی عشقم سر اسلحه رو بده پایین کار دستمون نده
اسلحله رو پایین گرف
پانید:میشه یکی خودمم بزنمم هومم شاید یاد گرفتم اره
خنده ای سر دادم از عجله بودنش سری تکون دادم به علامت رضایت و همون جور که بهش یاد داده بودم وایستاد
این دختر خیلی باهوش بود
این دختر همه کسم بود
اگه این نبود من یه لحظه ام طاقت نداشتم
ماشه رو کشید ولی به بطری نخورد با لب و لوچه ی اویزون نگام کرد اخمی کردم
پانیذ:نشددد
رضا:عزیزم خوب یه بار دیگه امتحان کن سری بعدی میشه
سری تکون داد
کنارش قرار گرفتم و دستم کردم تو جیبم
رضا:به هدفت خیلی دقت کن نزار ازت در بره جوری بگیرش که تا عمر داری پیشش بمونی
شلیک کرد و شیشه شکست انتظار نداشتم خیلی زود بزنه
طرفم چرخید
پانید:دقیقن مث تو
ابروهام بالا پرید که ادامه داد
پانید:دقیقن باید تو رو پیش خودم محکم نگه دارم
دستم از جیبم اوردم بیرون دستی براش زدم
رضا:براوووو گلمم عالی بودیی
پانید:یکی دیگم بزنم چسبید
رضا:مگه غذاست که چسبید
پانید:ولی خوش گذشت چرا قبلا یاد ندادی شیطون
رضا:بلا خانم شما کی گفتی یاد بده که ما یاد ندادیم
پانید:راس میگی بزار یه دونه بزنم خب تروخدااا
رضا:باشه بزنن مردمم منن بر اون چشاتت
خنده ای کرد دوباره زد. که تیرش خطا نرفتت وقتی زد اسلحه رو انداخت زمین محکم پرید تو بغلمم
و با هم افتادیم زمینن
پانیذ:اییی زدمممم من عالیمم اصن اخخخ دورتتت بگردممم که یادم دادی اصن این چند سال کجا بودی تو هاننن چرا منو زود تر ندزدیدی که زودتر یادم بدییی
از تعجب به خنده افتاده بود و در اخر بوس ابدار حوالم شد
تو بغلم بود که 3 مین نشده بود که تو بغلم وول خورد نگام کرد
پانید:هوییی به جز من به کسی دیگه ام یاد ندادی که
از تغییر مودش و فازش مث محراب بود دیونهه
پانید:باتوامااا اگه یاد داده باشیی خشتکت میارم روسرت
قهقهه ای سر دادم
رضا:نه قربونت برم اولین نفر خوده خودت بودی دروغ نداریم مگه نه
پانیذ:ارههه وگرنه....
حرفش قطع کرد با خنده لب زدمم
رضا:خشتکم میکشی رو سرمم وااااای از دست تو پانیذذ خشتک اخه
بعد دوباره خندمم گرفف......
هعییی پانید خانم میخاد خشتک پسرمون بزاره بالا سرش😂
۸.۳k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.