مروارید عشق پارت ۶۳
صبح زود از خواب بیدار شدم جونگ کوک خواب بود لباسی که خریده بودمو برداشتم و رفتم آرایشگاه پیشه یولی رفتم پیشش اون زود اومده بود رفتم تو آرایشگاه یولی:آه اومدی من:به به عروس خانوم آره اومدم یولی:آرایشگر ساعت ۱۱ میاد ما زودتر اومدیم من:اوکی لباسمو گذاشتم تا ساعت ۱۱ نشستیم همون موقع گوشیم زنگ خورد جونگ کوک و تو گوشیم نفسم سیو کردم جواب دادم من:جانممم صبح بخیر کوک:صبح بخیر زندگیم کجایی دلم رفت من:اومدم آرایشگاه کوک:آهه کاش منم میبردی ببینمت من:حالا میای میبینی نگو که الان بیدار شدی کوک:نه بابا خیلی وقته بیدار شدم من:آهان کوک:هنوز هیچ کاری نکردی من:نه کوک:الان تو همون وضعیت یه عکس از خودت بنداز ببینم حداقل رویه ماه عشقمو ببینم من:باشه یه عکس از خودم گرفتم فرستادم براش من:خوب دیدی کوک:یعنی من میگم ملکه امشب تویی ببینم تاجتو بردی من:آره پیشم کوک:یادت نره بزنیشا من:باشه میزنم کوک:گردنبندت چی اونم هست من:اون که صد البته کوک:آفرین بنداز همشونو میخوام بخورمت امشب بعد خندیدم من:خیله خوب من برم آرایشگر اومد کوک:باشه منم الان میرم پیش تهیونگ حتما خوابه من:برو کوک:خداحافظ زندگیم یه بوس بده به من از اونور من:باشه یه بوس فرستادم کوک:آخی ولی میام از نزدیک بوست میکنم من:باشه بیای خداحافظ نفسم کوک:خداحافظ خانومیه من بعد قطع کردآرایشگر اومد شروع کردم کارمون تا ساعت شد۳ طول کشید میکاپمون بعد تموم شد جونگ کوک هی از خودش برام عکس مینداخت اونم با هر قیافه باحال میمردم میکاپ تموم شد یه عکس از خودش فرستاد آخر بهش زنگ زدم کوک:جانم😂😂😂من:ای کوفت ای زهرمار اینا چیه برا میفرستی داشتم میترکید😂😑😂😂کوک:دوست داشتم من:عه حالا که نزاشتم بوسم کنی اون وقت میفهمی کوک:عهههه همین الان حرفتو پس بگیر وگرنه داد میزنم میگم باشه میگم آهایییییییی ایوهل ناسسس ایننننننن خانوم به من بوس نمیده آیا اینننننن درستهههههههه منی که الان دلم براش تنگ شدهههههههه عععععععععععع من:خیله خوب خیله خوب 🤐😂😂😂ببخشید ببخشید کوک:بوس میدی من:آره میدم 😂 کوک:خوب من فدات شم که😍 من:خدانکنه آخه🙂من فدات شم کوک:اونم خدانکنه☺ من:خیله خوب برم لباسمو عوض کنم کوک:برو عررررررر نیم ساعت دیگه اونجام من:باشه بیا بعد قطع کردم رفتم لباسمو برداشتم اونجا یه اتاق پُرو داشت رفتم اونجا
از زبون جونگ کوک
لباسامونو پوشیدیم من عطرمو زدم من:تهیونگ بریم تهیونگ:آره بریم من:که دیگه طاقت ندارم تهیونگ:منم رفتیم سمت ماشین و راه افتادیم سمت آرایشگاه رسیدیم من جلو جلو میرفتم(برعکس الان تهیونگ باید بره جلوتر😐😂😂😂🤣) تهیونگ صدام زد من:بله تهیونگ:صبر کن یه نفس عمیق جونگ کوک خیلی خوب شدی (مراقب قلبم باش حالا استایلشو میزارم🤧)
از زبون جونگ کوک
لباسامونو پوشیدیم من عطرمو زدم من:تهیونگ بریم تهیونگ:آره بریم من:که دیگه طاقت ندارم تهیونگ:منم رفتیم سمت ماشین و راه افتادیم سمت آرایشگاه رسیدیم من جلو جلو میرفتم(برعکس الان تهیونگ باید بره جلوتر😐😂😂😂🤣) تهیونگ صدام زد من:بله تهیونگ:صبر کن یه نفس عمیق جونگ کوک خیلی خوب شدی (مراقب قلبم باش حالا استایلشو میزارم🤧)
۹.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.