پسر عموی مغرورم
پسر عموی مغرورم
Part3
روی پای جونگ کوک و همو میبوسن
+عوققق الان بالا میارم🤢
_هه(پوزخند)
!!بقیش و بریم تو اتاق ددییی آخه اون زیری که روش نشستم زیادی بزرگ شده
_اههه.... بیبی بریم
+هی من و تنها نزار اینجا
_الان آت نمیتونم باید اینکار و انجام بدم
+گمشو بیا بشین....جونگ کوک و میشونه کنارش
_بیب فرداشب اینجایی
!!اره ددییی من بخاطر تو اگه بخوای هرشب آماده ی سرویس دهی بهتم
+هوففف حالا دیگه برو بیبی
!!تو چی میگی اینجا
+زیادی داری گوه میخوری
!!چی گفتی؟(عشوه)
+گ.ف.ت.م.ز.ی.ا.د.ی.د.ا.ر.ی.گ.و.ه.م.ی.خ.و.ر.ی(مثل اسپل کردن)
!!ددی ببین چی میگه
+وای ددی گریم گرفت(روبه کوک)
_هااا؟(روبه آت)
+به دلت صابون نزن من هیچوقت قرار نیست به کسی بگم ددی من فقط و فقط ددی خودمم
_خودگرایی
+اوففف عجب خری هستی
_ببی...
!!نوشیدنیاتون حاضره
+ممنون...ویسگیشو برمیداره
_مرسی(زیرلب)
+داشتی میگفتی
_ولش
+باشه
^ام...بچه ها من فردا باید برم جایی
+مثلاً داداشی من کجا حتما کتابخونه
٪نه با من میخواد بره بیرون
_اوووووو
+برگانم نامی تو با جونگی قرار میذاری
^نه میخوایم بریم ججو
_این دارکش میکنه
٪الان چیش دارکش میکنه
+جونگ کوک نامی جونگی زودباشین هر چی دارین وردارین چون خوایم میای اونم شدید
_باشه
^بریم جونگی
٪بریم
تو ماشین
+میگم فردا میخوای جایی بری
_نه
+یه درخواست کنم
_چئ؟
+فردا شب میتونی به عنوان همراهم تو ی یه مهمونی بیای
_به عنوان چه همراهی؟
+نمیدونم همراه عادی
_باشه
ویوتوخونه
م.ات:سلام بچه ها
٪زنعمو تو هنوز بیداری
م.ات:اره
+داشتی چیکار میکردی
م.ات:واسه ی بابات یکدفعه کار پیش اومد الان میخوایم بریم خارج از شهر
+خب چرا زنگ نزدی
پ.ات:عزیزم تو آماده ای
م.ات:اره...خدافظ بچه ها
+_^٪خدافظ😳😳😳😳
+میگم من میرم بخوابم فردا با آنا میخوام برم خرید واسه لباس
٪اونوقت چرا؟
+خب فردا مهمونی هست میخوام برم لباس بگیرم شماهم بندر ججوتون خوش بگذره
^پس جونگ کوک چی؟
_من به عنوان همراهش میرم
^واقا!
+چرا تعجب کردی
^من مطمعنم که دوستات از تعجب خشکشون میزنه که تو کیم آت کسیکه هیچوقت دوست پسر نداشته الان میخواد باهمراه بره اونم با کی با پسر عموش جیٔون جونگ کوک یک دختر بازه به تمام معنا
_هی نامی
+داداشم دروغ نمیگه گه جلوتو نمیگرفتم میرفتی بااون دختره طبقه بالا....
_ساکت
+هی بزار حرفم و کامل کنم
_دوست ندارم
+ا....اصلا من میرم بخوابم
٪شب بخیر
+توهم
صبح
ویوات
بلند شدم لباس پوشیدم لباسم لش بود یک تیشرت تو مایه های سبز و یک کارگو سبز و کتونیای سفید و سبز پوشیدم و رفتم پایین
ویوانا
...................................
Part3
روی پای جونگ کوک و همو میبوسن
+عوققق الان بالا میارم🤢
_هه(پوزخند)
!!بقیش و بریم تو اتاق ددییی آخه اون زیری که روش نشستم زیادی بزرگ شده
_اههه.... بیبی بریم
+هی من و تنها نزار اینجا
_الان آت نمیتونم باید اینکار و انجام بدم
+گمشو بیا بشین....جونگ کوک و میشونه کنارش
_بیب فرداشب اینجایی
!!اره ددییی من بخاطر تو اگه بخوای هرشب آماده ی سرویس دهی بهتم
+هوففف حالا دیگه برو بیبی
!!تو چی میگی اینجا
+زیادی داری گوه میخوری
!!چی گفتی؟(عشوه)
+گ.ف.ت.م.ز.ی.ا.د.ی.د.ا.ر.ی.گ.و.ه.م.ی.خ.و.ر.ی(مثل اسپل کردن)
!!ددی ببین چی میگه
+وای ددی گریم گرفت(روبه کوک)
_هااا؟(روبه آت)
+به دلت صابون نزن من هیچوقت قرار نیست به کسی بگم ددی من فقط و فقط ددی خودمم
_خودگرایی
+اوففف عجب خری هستی
_ببی...
!!نوشیدنیاتون حاضره
+ممنون...ویسگیشو برمیداره
_مرسی(زیرلب)
+داشتی میگفتی
_ولش
+باشه
^ام...بچه ها من فردا باید برم جایی
+مثلاً داداشی من کجا حتما کتابخونه
٪نه با من میخواد بره بیرون
_اوووووو
+برگانم نامی تو با جونگی قرار میذاری
^نه میخوایم بریم ججو
_این دارکش میکنه
٪الان چیش دارکش میکنه
+جونگ کوک نامی جونگی زودباشین هر چی دارین وردارین چون خوایم میای اونم شدید
_باشه
^بریم جونگی
٪بریم
تو ماشین
+میگم فردا میخوای جایی بری
_نه
+یه درخواست کنم
_چئ؟
+فردا شب میتونی به عنوان همراهم تو ی یه مهمونی بیای
_به عنوان چه همراهی؟
+نمیدونم همراه عادی
_باشه
ویوتوخونه
م.ات:سلام بچه ها
٪زنعمو تو هنوز بیداری
م.ات:اره
+داشتی چیکار میکردی
م.ات:واسه ی بابات یکدفعه کار پیش اومد الان میخوایم بریم خارج از شهر
+خب چرا زنگ نزدی
پ.ات:عزیزم تو آماده ای
م.ات:اره...خدافظ بچه ها
+_^٪خدافظ😳😳😳😳
+میگم من میرم بخوابم فردا با آنا میخوام برم خرید واسه لباس
٪اونوقت چرا؟
+خب فردا مهمونی هست میخوام برم لباس بگیرم شماهم بندر ججوتون خوش بگذره
^پس جونگ کوک چی؟
_من به عنوان همراهش میرم
^واقا!
+چرا تعجب کردی
^من مطمعنم که دوستات از تعجب خشکشون میزنه که تو کیم آت کسیکه هیچوقت دوست پسر نداشته الان میخواد باهمراه بره اونم با کی با پسر عموش جیٔون جونگ کوک یک دختر بازه به تمام معنا
_هی نامی
+داداشم دروغ نمیگه گه جلوتو نمیگرفتم میرفتی بااون دختره طبقه بالا....
_ساکت
+هی بزار حرفم و کامل کنم
_دوست ندارم
+ا....اصلا من میرم بخوابم
٪شب بخیر
+توهم
صبح
ویوات
بلند شدم لباس پوشیدم لباسم لش بود یک تیشرت تو مایه های سبز و یک کارگو سبز و کتونیای سفید و سبز پوشیدم و رفتم پایین
ویوانا
...................................
۶۷۴
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.