خانواده ای به طعم شکلات
پارت ۵
**
جونگ یول: تقلا واسه در رفتن* ( نق نق)
کوک: د حرف بزن دیگه مثل مامانت نق نق میکنی زیر لبی
جونگ یول: داد بچگونه*
کوک: باشه باشه*..سیر شدی؟
جونگ یول: اومم
ا/ت: خدا کنه یونا تو این سر و صدا بیدار نشه
جین: نمیشه
ا/ت: شاید بشه..یونا این روز خیلی کم خواب شده و به این دلیل همیشه بی اعصابه.. بخاطر همین موقعی که میخوام بهش دارو بدم تو شیشه شیرش با شیر و قند مخلوطش میکنم تا بخوره و بخوابه*.. الان بهش ندادم..ولی دکتر گفته اگه همینطوری ادامه بدی خود به خود اثر میکنه
جین: خوبه که
ا/ت: نمیدونم...میترسم یونا هم مثل تند تند مریض نشه..میدونم مریض نمیشه ولی اگه بشه دهن همه رو سرویس میکنه..مثل من
کوک: هرطوری هم بشه ما باهم دیگه ازش مراقبت میکنم
ا/ت: :)
* صبح*
یونا: زدن زیر گریه*
جونگ یول: ماما..ماما
کوک: ( خواب آلود) تو بخواب ما دیر خوابیدیم ( خمیازه)...یونا رو بغل کردم و دست جونگ یول رو گرفتم و به سمت آشپزخونه هال رفتم*... بزار به جوجو هام غذا بدم...
**
ا/ت: صبح بخیر
کوک: صبح بخیر
جونگ یول: مامااااا
کوک: پسره ی خیانت کار از صبح دارم اینحا بهت غذا میدم تا مامان اومد میگی ( دهن کجی) ماما
ا/ت: خنده*
جونگ یول: خنده*
کوک: عین مرغی که به جوجه هاش غدا میده یکی به جونگ یول یکی هم به یونا غذا میدم
ا/ت: کوچولو...
کوک: آره مال یونا ریز ریز میدادم
ا/ت: آفریننن
**
جونگ یول: تقلا واسه در رفتن* ( نق نق)
کوک: د حرف بزن دیگه مثل مامانت نق نق میکنی زیر لبی
جونگ یول: داد بچگونه*
کوک: باشه باشه*..سیر شدی؟
جونگ یول: اومم
ا/ت: خدا کنه یونا تو این سر و صدا بیدار نشه
جین: نمیشه
ا/ت: شاید بشه..یونا این روز خیلی کم خواب شده و به این دلیل همیشه بی اعصابه.. بخاطر همین موقعی که میخوام بهش دارو بدم تو شیشه شیرش با شیر و قند مخلوطش میکنم تا بخوره و بخوابه*.. الان بهش ندادم..ولی دکتر گفته اگه همینطوری ادامه بدی خود به خود اثر میکنه
جین: خوبه که
ا/ت: نمیدونم...میترسم یونا هم مثل تند تند مریض نشه..میدونم مریض نمیشه ولی اگه بشه دهن همه رو سرویس میکنه..مثل من
کوک: هرطوری هم بشه ما باهم دیگه ازش مراقبت میکنم
ا/ت: :)
* صبح*
یونا: زدن زیر گریه*
جونگ یول: ماما..ماما
کوک: ( خواب آلود) تو بخواب ما دیر خوابیدیم ( خمیازه)...یونا رو بغل کردم و دست جونگ یول رو گرفتم و به سمت آشپزخونه هال رفتم*... بزار به جوجو هام غذا بدم...
**
ا/ت: صبح بخیر
کوک: صبح بخیر
جونگ یول: مامااااا
کوک: پسره ی خیانت کار از صبح دارم اینحا بهت غذا میدم تا مامان اومد میگی ( دهن کجی) ماما
ا/ت: خنده*
جونگ یول: خنده*
کوک: عین مرغی که به جوجه هاش غدا میده یکی به جونگ یول یکی هم به یونا غذا میدم
ا/ت: کوچولو...
کوک: آره مال یونا ریز ریز میدادم
ا/ت: آفریننن
۲۴.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.