فیک عشق ناخواسته p¹
فیک:عشق ناخواسته
Pادامه معرفی و ¹
سونگ هو ویو
به باباشون رفتن (پوزخند)
من یکی از مافیا های کرهم و با بزرگترین مافیای کره دشمنم اینجا مافیا ها اعتقاد دارن که اگه در کنار اون نباشن شکست میخورن یعنی یه جورایی من با همه ی مافیا ها دشمنم و آره دیگه
جونگ کوک ویو
من جئون جونگ کوک بزرگترین مافیای کرهم بزرگترین دشمنم سونگ هو هستش
(علامت دستیار جونگ کوک یعنی همون جانگ هو £)
_جانگ هو
£بله ارباب
_برو و اون عملیاتی که برنامه ریخته بودیم رو عملی کن اون دختر باید تا شب اینجا باشه
£چشم ارباب
*تعظیم کرد و رفت
بزرگترین نقشه من که خیلی وقته براش صبر کردم
این کار میتونه کاری کنه که...
*صدای در تق تق
_بیا تو
(علامت آجوما &)
&ارباب
*تعظیم کرد
_بله؟
&اون اتاقی که گفتید رو خالی کردم
_اوم خوبه
&وَ
_وَ چی؟
&پسرم مریض شده اگه میشه لطف کنید حقوقم رو یکم زودتر بدید تا پول عملش رو بدم
_اوم هر چقدر میخوای از جانگ هو بگیر
&خیلی ممنون ارباب
_میتونی بری
*تعظیم کرد و رفت
ات ویو
ساعت حدود ۶ و نیم بود تلفنم زنگ خورد
(علامت دوست ات سوآ ،)
_الو
،سلام ات چطوری
_مرسی تو چطوری
،خوبم ات میای بریم کارائوکه
_الان؟
،آره
_بذار از بابام اجازه بگیرم بعد بهت خبر میدم
،باشه منتظر تماستم
*پایان مکالمه شون
(؟ به معنی ناشناس بودن اون فرد )
،خوب شد؟
؟آره خوبه بعد اینکه ات زنگ زد بهش بگو اتاق ۱۷ بیاد اونجا رزرو شده
،ایششش باشه
_بابایی
÷بله دخترم
_میشه برم با سوآ کارائوکه؟(کیوت)
÷ تا قبل تاریک شدن هوا خونه باش باشه؟
_چشم
÷برو
_میسیی(بغلش کرد)
ات ویو
رفتم بالا آماده شدم...
Pادامه معرفی و ¹
سونگ هو ویو
به باباشون رفتن (پوزخند)
من یکی از مافیا های کرهم و با بزرگترین مافیای کره دشمنم اینجا مافیا ها اعتقاد دارن که اگه در کنار اون نباشن شکست میخورن یعنی یه جورایی من با همه ی مافیا ها دشمنم و آره دیگه
جونگ کوک ویو
من جئون جونگ کوک بزرگترین مافیای کرهم بزرگترین دشمنم سونگ هو هستش
(علامت دستیار جونگ کوک یعنی همون جانگ هو £)
_جانگ هو
£بله ارباب
_برو و اون عملیاتی که برنامه ریخته بودیم رو عملی کن اون دختر باید تا شب اینجا باشه
£چشم ارباب
*تعظیم کرد و رفت
بزرگترین نقشه من که خیلی وقته براش صبر کردم
این کار میتونه کاری کنه که...
*صدای در تق تق
_بیا تو
(علامت آجوما &)
&ارباب
*تعظیم کرد
_بله؟
&اون اتاقی که گفتید رو خالی کردم
_اوم خوبه
&وَ
_وَ چی؟
&پسرم مریض شده اگه میشه لطف کنید حقوقم رو یکم زودتر بدید تا پول عملش رو بدم
_اوم هر چقدر میخوای از جانگ هو بگیر
&خیلی ممنون ارباب
_میتونی بری
*تعظیم کرد و رفت
ات ویو
ساعت حدود ۶ و نیم بود تلفنم زنگ خورد
(علامت دوست ات سوآ ،)
_الو
،سلام ات چطوری
_مرسی تو چطوری
،خوبم ات میای بریم کارائوکه
_الان؟
،آره
_بذار از بابام اجازه بگیرم بعد بهت خبر میدم
،باشه منتظر تماستم
*پایان مکالمه شون
(؟ به معنی ناشناس بودن اون فرد )
،خوب شد؟
؟آره خوبه بعد اینکه ات زنگ زد بهش بگو اتاق ۱۷ بیاد اونجا رزرو شده
،ایششش باشه
_بابایی
÷بله دخترم
_میشه برم با سوآ کارائوکه؟(کیوت)
÷ تا قبل تاریک شدن هوا خونه باش باشه؟
_چشم
÷برو
_میسیی(بغلش کرد)
ات ویو
رفتم بالا آماده شدم...
۵.۱k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.