درد که به استخونت رسید:) دیگه مهم نیست چی میشه
دیگه از گریه هم خبری نیست
یه بغض لعنتی که کنج گلوت خونه کرده
و شده همدمت
یه سکوت عجیب که خودتم نمیدونی دلیلش چیه!
کم کم به نفس عمیق کشیدنات عادت میکنی...
واژه ها تو سرت رژه میرن
ولی هیچکدوم دردتو توصیف نمیکنن:)
عادت میکنی به سردردای هر روز و هر شب:)
کم حرفی نیست
هجوم هزارتا فکره و هزارتا واژه و لبی که به گله باز نمیشه
اینجا که رسیدی ،
بی تفاوت میشی
سِر میشی...
سیر میشی
من الان دقیقا همینجا وایسادم!:)))
_اصلا حس خوبی به امروز ندارم ،خدابه خیر کنه
🍃¹³آذرماه¹⁴⁰⁰🍃
¹³.⁰⁴
یه بغض لعنتی که کنج گلوت خونه کرده
و شده همدمت
یه سکوت عجیب که خودتم نمیدونی دلیلش چیه!
کم کم به نفس عمیق کشیدنات عادت میکنی...
واژه ها تو سرت رژه میرن
ولی هیچکدوم دردتو توصیف نمیکنن:)
عادت میکنی به سردردای هر روز و هر شب:)
کم حرفی نیست
هجوم هزارتا فکره و هزارتا واژه و لبی که به گله باز نمیشه
اینجا که رسیدی ،
بی تفاوت میشی
سِر میشی...
سیر میشی
من الان دقیقا همینجا وایسادم!:)))
_اصلا حس خوبی به امروز ندارم ،خدابه خیر کنه
🍃¹³آذرماه¹⁴⁰⁰🍃
¹³.⁰⁴
۱۲۰.۸k
۱۳ آذر ۱۴۰۰