proud love پارت14
دو سال بعدی
تو این دو سال واقعا سر هر محموله حرص جیمینو در میاوردم خیلی حال میداد قرارههه فردا تو ی جلسه کاریی خودمو البته با ماسک معرفی کنم با سهو قرار گذاشتیم ک اسممو نگم و بجای من سهو بره رو صحنه البته اونم با چهره ی مخفی چون نامجون سهورو میشناسه 😏
تو این دوسال دنبال پرونده پدرمم بودم سهو رفته بود پاریس تا ببینه میتونه پیداش م
کنه امیدوارم بتونیم بفهمیم چ بلایی سرشون اومده
جیمین
هر بار سر معامله محموله یکی جلومو میگرفت بالاخره امروز میفهمم کی هستی 😑
نامجون. جیمین چیکار میخوای کنی میدونی ک نمیتونی گیرش بیاری اون بزرگترین مافیاس
جیمین. پس من چیم هاااا نمیدزدمش باهاش معامله میکنم حتما باید ی نقطه ضعفی داشته باشه تحقیق کن ببین میتونی چیزی ازش بفهمی ببین تو محل هایی ک وجود داشته ضعفی از خودش نشون داده
نامجون. همه اینارو چند بار نگا کردیم ن معلوم نیست کیه ن تو جمع خودشو نشون داده حتما مخفیانه اومده فردا همچیو موب مو برسی میکنم
جام خونمو سر کشیدم نامجون رفت بیرون چ خانم باشی چ اقا پیدات میکنم کوچولو نمیتونی تو دو سال رو دست من بزنی 😏
هانا
سرم گرم پرونده ها بود
سهو. انقدر درگیری ک منو نمیبینی خانم خانما
سرمو اوردم بالا سهو بود تقریبا چند ماهی بود ندیدمش پریدم بغلش
هانا. سهووووو دلم برات تنگ شده بود
سهو. یواش دختر ترکیدم
هانا. ببخش چیزی فهمیدی چی شد مدرکی داری اونا زندن چیزی بگووو دیگههه عهه
سهو. اروم باشی همچیو میگم بشین اینجا
سهو
وقتی رفتم پاریس جایی ک اخرین بار پدر مادر هانا دیده شده بودن کلی تحقیق کردم ک فهمیدم چ اتفاقی افتاده اره اونا هم خون اشام بودن تنها فرد عادی خانوادشون هانا بوده حتی برادرشم خون اشام بوده پدر هانا وقتی ک جوون بودن ی رقیب داشته رقیبش عاشق ی دختری بوده تو ی جشنی ک بوده پدر هانا یا بهتر بگم اقای چول با معشوقه یونگ همون رقیبش دیدار میکنه با هم صحبت میکنن ک اقای چول میفهمه یونا(همون مادر هانا اسمش یوناس) با زور قراره با یونگ عروسی کنه اونجاس ک یونارو فراری میده چون علاقه هم داشته بهش با هم فرار میکنن میرن پاریس عروسی میکنن بعد چند سال برادر هانارو حامله میشه یونگ میاد پاریس تا یونارو ببره اما ازش شکایت میکنن و دستگیر میشه میان کره تو ی عمارت زندگی کردن چند سال بعد از بدنیا اوردن برادر هانا مادرش هانارو حامله میشه و بدنیا میارتش وقتی ک هانا بچس یونگ از زنداس ازاد میشه و برمیگرده کره و ی جشن تر تیب میده ک یونارو بدزده اما میفهمه اون مادر شده تصمیم میگیره زندگیشونو ب هم بزنه. پدر مادر هانارو میبرن پاریس دستگیر میکنن برادر هانارو ب برده میکشن ک پدر جیمین اونو میاره عمارت خودش و مثل بچش نگه داری میکنه تا اینمه بزرگ میشه بقیه پرونده ها از بین رفته بودن فقط میدونیم برادر هانا تو عمارت جیمینه پدر مادر هانا هم بعد چند سال میتونن از دست یونگ فرار کنن و اونو بکشن و میان کره
همچیو ب هانا گفتم گریه میکرد
هانا
سهو همچیو گفت باورم نمیشد اونا همشون زندن برادرم تمام مدت پیشم بوده اما کیه کدوم یکی از اونا برادر منه من خیلی بچه بودم اسم برادرمو یادم نمیومد من بچه بودم ب برادرم اوپا میگفتم زیاد یادم نمیاد اسمش چیه ولی خوشحال بودم ک اونا زندن بزودی پیداتون میکنم و مثل قبل خانواده میشیم
اینم پارت 14بقیشمم اگه تونستم امروز میزارم اگه نهه چون میخوامم برم جایی ولی اگه تونستم حتما براتون میزارم فرداا بوسس لایک و کامنتم فراموش نشه💋🤤👍🏻🫶🏻🫰🏻
تو این دو سال واقعا سر هر محموله حرص جیمینو در میاوردم خیلی حال میداد قرارههه فردا تو ی جلسه کاریی خودمو البته با ماسک معرفی کنم با سهو قرار گذاشتیم ک اسممو نگم و بجای من سهو بره رو صحنه البته اونم با چهره ی مخفی چون نامجون سهورو میشناسه 😏
تو این دوسال دنبال پرونده پدرمم بودم سهو رفته بود پاریس تا ببینه میتونه پیداش م
کنه امیدوارم بتونیم بفهمیم چ بلایی سرشون اومده
جیمین
هر بار سر معامله محموله یکی جلومو میگرفت بالاخره امروز میفهمم کی هستی 😑
نامجون. جیمین چیکار میخوای کنی میدونی ک نمیتونی گیرش بیاری اون بزرگترین مافیاس
جیمین. پس من چیم هاااا نمیدزدمش باهاش معامله میکنم حتما باید ی نقطه ضعفی داشته باشه تحقیق کن ببین میتونی چیزی ازش بفهمی ببین تو محل هایی ک وجود داشته ضعفی از خودش نشون داده
نامجون. همه اینارو چند بار نگا کردیم ن معلوم نیست کیه ن تو جمع خودشو نشون داده حتما مخفیانه اومده فردا همچیو موب مو برسی میکنم
جام خونمو سر کشیدم نامجون رفت بیرون چ خانم باشی چ اقا پیدات میکنم کوچولو نمیتونی تو دو سال رو دست من بزنی 😏
هانا
سرم گرم پرونده ها بود
سهو. انقدر درگیری ک منو نمیبینی خانم خانما
سرمو اوردم بالا سهو بود تقریبا چند ماهی بود ندیدمش پریدم بغلش
هانا. سهووووو دلم برات تنگ شده بود
سهو. یواش دختر ترکیدم
هانا. ببخش چیزی فهمیدی چی شد مدرکی داری اونا زندن چیزی بگووو دیگههه عهه
سهو. اروم باشی همچیو میگم بشین اینجا
سهو
وقتی رفتم پاریس جایی ک اخرین بار پدر مادر هانا دیده شده بودن کلی تحقیق کردم ک فهمیدم چ اتفاقی افتاده اره اونا هم خون اشام بودن تنها فرد عادی خانوادشون هانا بوده حتی برادرشم خون اشام بوده پدر هانا وقتی ک جوون بودن ی رقیب داشته رقیبش عاشق ی دختری بوده تو ی جشنی ک بوده پدر هانا یا بهتر بگم اقای چول با معشوقه یونگ همون رقیبش دیدار میکنه با هم صحبت میکنن ک اقای چول میفهمه یونا(همون مادر هانا اسمش یوناس) با زور قراره با یونگ عروسی کنه اونجاس ک یونارو فراری میده چون علاقه هم داشته بهش با هم فرار میکنن میرن پاریس عروسی میکنن بعد چند سال برادر هانارو حامله میشه یونگ میاد پاریس تا یونارو ببره اما ازش شکایت میکنن و دستگیر میشه میان کره تو ی عمارت زندگی کردن چند سال بعد از بدنیا اوردن برادر هانا مادرش هانارو حامله میشه و بدنیا میارتش وقتی ک هانا بچس یونگ از زنداس ازاد میشه و برمیگرده کره و ی جشن تر تیب میده ک یونارو بدزده اما میفهمه اون مادر شده تصمیم میگیره زندگیشونو ب هم بزنه. پدر مادر هانارو میبرن پاریس دستگیر میکنن برادر هانارو ب برده میکشن ک پدر جیمین اونو میاره عمارت خودش و مثل بچش نگه داری میکنه تا اینمه بزرگ میشه بقیه پرونده ها از بین رفته بودن فقط میدونیم برادر هانا تو عمارت جیمینه پدر مادر هانا هم بعد چند سال میتونن از دست یونگ فرار کنن و اونو بکشن و میان کره
همچیو ب هانا گفتم گریه میکرد
هانا
سهو همچیو گفت باورم نمیشد اونا همشون زندن برادرم تمام مدت پیشم بوده اما کیه کدوم یکی از اونا برادر منه من خیلی بچه بودم اسم برادرمو یادم نمیومد من بچه بودم ب برادرم اوپا میگفتم زیاد یادم نمیاد اسمش چیه ولی خوشحال بودم ک اونا زندن بزودی پیداتون میکنم و مثل قبل خانواده میشیم
اینم پارت 14بقیشمم اگه تونستم امروز میزارم اگه نهه چون میخوامم برم جایی ولی اگه تونستم حتما براتون میزارم فرداا بوسس لایک و کامنتم فراموش نشه💋🤤👍🏻🫶🏻🫰🏻
۴۳.۲k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.