من مدتهاست كه آدمهاى اطرافم را با دنياى درونىِ شان پذيرفت
من مدتهاست كه آدمهاى اطرافم را با دنياى درونىِ شان پذيرفته ام!
شايد اگر به چند سال قبل برميگشتم،
كوچكترين رفتار و كلامِ آدمهاى اطرافم،
ميتوانست روزها مرا وادار به نشخوار فكرى كند!
مدام با خودم تكرار ميكردم؛
چرا همانقدر كه من در سختى هايشان،
شانه به شانه كنارشان بودم،
در رنج هايم نشانى از آنها نبود؟
چرا همانقدر كه در مسير پيشرفتشان برايشان نردبان بودم،
همين كه من به اوج رسيدم،
زيرِ پاهايم را خالى كردند؟!
حالا اما فكر ميكنم به بلوغى رسيده ام،
كه پذيرفته ام، آدمها همين اند كه ميبينم!
سخت است كه دنيايشان را شبيه به خودت تصور كنى!
در هيچ كجاى زندگى ام،
آدمى را نديده ام كه براى كسى خير بخواهد و خير به زندگى اش برنگردد،
اما تا دلتان بخواهد آدمهايى را ديده ام كه آنقدر سرك كشيدند در زندگىِ اطرافيانشان،
كه از زندگى خودشان هم جا ماندند!
زندگى به قدرى كوتاه است كه،
هر چقدر به ديگران عشق بدهيم،
به همان نسبت عشق در زندگى خودمان جريان دارد.
تا دير نشده،
آدمها را با دنيايشان بپذيريم و از باقيمانده ى زندگى لذت ببريم.
#علی_قاضی_نظام
شايد اگر به چند سال قبل برميگشتم،
كوچكترين رفتار و كلامِ آدمهاى اطرافم،
ميتوانست روزها مرا وادار به نشخوار فكرى كند!
مدام با خودم تكرار ميكردم؛
چرا همانقدر كه من در سختى هايشان،
شانه به شانه كنارشان بودم،
در رنج هايم نشانى از آنها نبود؟
چرا همانقدر كه در مسير پيشرفتشان برايشان نردبان بودم،
همين كه من به اوج رسيدم،
زيرِ پاهايم را خالى كردند؟!
حالا اما فكر ميكنم به بلوغى رسيده ام،
كه پذيرفته ام، آدمها همين اند كه ميبينم!
سخت است كه دنيايشان را شبيه به خودت تصور كنى!
در هيچ كجاى زندگى ام،
آدمى را نديده ام كه براى كسى خير بخواهد و خير به زندگى اش برنگردد،
اما تا دلتان بخواهد آدمهايى را ديده ام كه آنقدر سرك كشيدند در زندگىِ اطرافيانشان،
كه از زندگى خودشان هم جا ماندند!
زندگى به قدرى كوتاه است كه،
هر چقدر به ديگران عشق بدهيم،
به همان نسبت عشق در زندگى خودمان جريان دارد.
تا دير نشده،
آدمها را با دنيايشان بپذيريم و از باقيمانده ى زندگى لذت ببريم.
#علی_قاضی_نظام
۲.۳k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳