فیک قمارِ عشق پارت دوم
چشمام رو باز کردم
امروزم مثل روزهای دیگه باید برم به مدرسه ی کوفتی و بعدش برم سر کار تا یه پولی در بیارم تا باهاش غذا و لباس بخرم.
از روی تخت بلند شدم و روش نشستم.
کش موم رو از روی میز برداشتم و موهام رو بستم .
موهام بلند بود ، ولی موهای بلند برای ادمای شاده نه برای من بد شانسِ افسرده .
بلند شدم و رفتم توی دست شویی .
نگاهی به خودم توی آینه کردم.
صورتم سفید شده بود مثل مرده ها البته بایدم اینطوری باشه کسی که نه خواب داره نه خوراک باید توقع زیادی ازش داشت؟
از دستشویی بیرون امدم و درش رو بستم.
رفتم توی آشپز خونه و یدونه خرما گذاشتم توی دهنم.
کل صبحونه ی من یه خرما بود .
از آشپز خونه بیرون امدم .
رفتم تو اتاق و لباسهای مدرسم رو پوشیدم.
کولم رو برداشتم و سمت در رفتم و کفشام رو پوشیدم.
در رو باز کردم و از پله ها پایین رفتم و از ساختمونی که یه اتاقک کوچیکی داشت برای زندگی کردن دور شدم.
تو راه همه نگام میکردن . انگار یه آدم مریض دیده بودن .
خیلی حس بدیه
رفتم توی حیاط مدرسه داشتم میرفتم تو که سه تا دختر قلدری که همیشه برای من قلدری میکردن جلوم رو گرفتن.
÷ به به ، بیبین کی آمده
×اووووووه ، رونا خانم ، نکنه دلت میخواد استخون ها تو بشکنیم .
به حرف هاشون توجه نکردم و از کنارشون رد شدم.
بچه ها نظر نمیدید ها
#پست_جدید #زیبا #دخترونه #شیک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #جذاب #خاص
امروزم مثل روزهای دیگه باید برم به مدرسه ی کوفتی و بعدش برم سر کار تا یه پولی در بیارم تا باهاش غذا و لباس بخرم.
از روی تخت بلند شدم و روش نشستم.
کش موم رو از روی میز برداشتم و موهام رو بستم .
موهام بلند بود ، ولی موهای بلند برای ادمای شاده نه برای من بد شانسِ افسرده .
بلند شدم و رفتم توی دست شویی .
نگاهی به خودم توی آینه کردم.
صورتم سفید شده بود مثل مرده ها البته بایدم اینطوری باشه کسی که نه خواب داره نه خوراک باید توقع زیادی ازش داشت؟
از دستشویی بیرون امدم و درش رو بستم.
رفتم توی آشپز خونه و یدونه خرما گذاشتم توی دهنم.
کل صبحونه ی من یه خرما بود .
از آشپز خونه بیرون امدم .
رفتم تو اتاق و لباسهای مدرسم رو پوشیدم.
کولم رو برداشتم و سمت در رفتم و کفشام رو پوشیدم.
در رو باز کردم و از پله ها پایین رفتم و از ساختمونی که یه اتاقک کوچیکی داشت برای زندگی کردن دور شدم.
تو راه همه نگام میکردن . انگار یه آدم مریض دیده بودن .
خیلی حس بدیه
رفتم توی حیاط مدرسه داشتم میرفتم تو که سه تا دختر قلدری که همیشه برای من قلدری میکردن جلوم رو گرفتن.
÷ به به ، بیبین کی آمده
×اووووووه ، رونا خانم ، نکنه دلت میخواد استخون ها تو بشکنیم .
به حرف هاشون توجه نکردم و از کنارشون رد شدم.
بچه ها نظر نمیدید ها
#پست_جدید #زیبا #دخترونه #شیک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #جذاب #خاص
۳۲.۶k
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.