بین الحرمین در قاب دوربین
رویِ نِی مویِ تو در باد رها افتاده
در فضا رایحهای روحفزا افتاده
سر ِ تو میرود و پیکر تو میماند
از هم آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده
آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند
آتش آن است که در خیمه یِ ما افتاده
دم ِ گودال دلم ریخت که انگشتت کو؟
حق بده خواهرت اینگونه ز پا افتاده
عاقبت دید رباب آنچه نباید میدید
آنقدر زار زده تا ز صدا افتاده
من به میل خود از اینجا نروم، میبَرَدَم
تازیانه که به جانِ تن ما افتاده
میشمارم همه طفلان حرم را دائم
وای که دخترکت باز کجا افتاده؟
زجر رفته ست سراغش که بیارد او را
آمد اما به رویش پنجه به جا افتاده
هق هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم
دو سه دندانِ تو ای عمه چرا افتاده؟
در فضا رایحهای روحفزا افتاده
سر ِ تو میرود و پیکر تو میماند
از هم آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده
آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند
آتش آن است که در خیمه یِ ما افتاده
دم ِ گودال دلم ریخت که انگشتت کو؟
حق بده خواهرت اینگونه ز پا افتاده
عاقبت دید رباب آنچه نباید میدید
آنقدر زار زده تا ز صدا افتاده
من به میل خود از اینجا نروم، میبَرَدَم
تازیانه که به جانِ تن ما افتاده
میشمارم همه طفلان حرم را دائم
وای که دخترکت باز کجا افتاده؟
زجر رفته ست سراغش که بیارد او را
آمد اما به رویش پنجه به جا افتاده
هق هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم
دو سه دندانِ تو ای عمه چرا افتاده؟
۴.۳k
۲۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.