اشتباه مافیا p⁵
تهیونگ از اتاق بیرون رفت
ا/ت روی تخت خودشو جمع کرد و سرشو بین دستاش گرفت اخمی کرد تو این یه روزه انقد فشار عصبی بهش وارد شده بود که تا مرز ترکیدن مغزش رفته بود
هنوزم صحنه های اون شب جلوی چشمش میومد که چطور چاقو تو شکمش فرو رفت
از فکر اون همه خون و درد هیسی کشید و بیشتر خودشو جمع کرد که باعث شد جای زخمش درد بگیره
جیغ ارومی کشید و دستشو روش گذاشت و فشار داد سعی کرد بلند که به خاطر سرگیجه افتاد زمین
در سریع باز شد و جیسو داخل اومد
با نگرانی به سمتش رفت و سعی کرد بلندش کنه چهره ی ا/ت تو هم جم شده بود با خیسی تو دستش با بهت به دستش نگاه کرد و خون و دید انقد بهش فشار آورده بود که بخیه ها باز شده بودن جیسو دو طرف صورتش گرفت و به سمت خودش چرخوند : بهش نگاه نکن خب الان میگم تهیونگ و بقیه بیان
با صدای بم زنونه ش داد زد که نامجون و تهیونگ اومدن داخل
نامجون با عجله به سمتشون اومد و گفت: چه خبره؟ چیشده؟
جیسو تند تند توضیح داد : به بخیه هاش فشار آورد که باز شدن
نامجون خواست بلندش کنه که تهیونگ با لحن سردی گفت: بهش دست نزن
به سمت ا/ت حرکت کرد و پرنسس وار بغلش کرد
:دردسر...
به سمت بیرون حرکت کرد و جیسو هم از جاش بلند شد و به سمتش اومد
ا/ت از درد بیهوش شده بود
_____
چند ماه از اون اتفاق میگذشت حالا به همراه تهیونگ و جیسو اومده بود شیکاگو چون یه مهمونی مافیایی با شرکا راه انداخته بودن و باید مثل دفه های قبل نقش خواهرش و بازی میکرد گرچه که لقبای بدی بهش میدادن اما اون کم نمیآورد و سعی میکرد جوابشونو بده البته که مستر کیم بهش افتخار میکرد
تهیونگ یکم رفتارش رو با دختر درست کرده بود گرچه باهم دعوا میکردن ولی خب بهتر بود
تو همین فکرا بود و با گوشیش ور میرفت که خدمتکار در زد اومد داخل : لیدی؟ مستر کیم گفتن بیاید حاضر بشید فقط یک ساعت مونده
ا/ت لبخند کمرنگی زد و تشکر کرد و همراه اون خدمتکار به سمت اتاق رفت تا حاضر بشه
یه لباس مشکی براق بهش داده بودن یکمم به صورتش کرم پودر زدن چون اون نمیذاشت کسی صورتشو آرایش کنه خودش با شونه موهاشو درست کرد و به چتری هاش اسپری زد
از پله ها پایین رفت و طبق معمول تهیونگ تو ماشین منتظرش بود به سمت ماشین مشکی رنگ رفت و با کمک خدمتکارا سوار شد
نگاه سرسری به تهیونگ انداخت موهای مشکیش کمی حالت دار شده ریخته بودن تو صورتش کت و شلوار مشکیش و پوشیده بود و بی حوصله به بیرون نگاه میکرد
=رفتیم اونجا از کنارم تکون نمیخوری یکم فضاش با بقیه مهمونیا فرق داره از اونجایی که تو مثل خواهر هرزت نیستی و قراره ولت کنم نباید آسیب ببینی فهمیدی؟
:متوجه م
بعد از اینکه رسیدن طبق معمول دستشو دور بازوی تهیونگ حلقه کرد و باهم به سمت سالن رفتن اونجا همه به سمت تهیونگ اومدن و بهش تعظیم کردن تهیونگ فقط سرشو تکون میداد روی صندلی نشست و به ا/ت اشاره زد که کنارش بشینه
واسه بعد مهمونی چیزی به سرم نرسیده
بنابراین لطفا فعلا اینو بپسندین تنکس ♡
ا/ت روی تخت خودشو جمع کرد و سرشو بین دستاش گرفت اخمی کرد تو این یه روزه انقد فشار عصبی بهش وارد شده بود که تا مرز ترکیدن مغزش رفته بود
هنوزم صحنه های اون شب جلوی چشمش میومد که چطور چاقو تو شکمش فرو رفت
از فکر اون همه خون و درد هیسی کشید و بیشتر خودشو جمع کرد که باعث شد جای زخمش درد بگیره
جیغ ارومی کشید و دستشو روش گذاشت و فشار داد سعی کرد بلند که به خاطر سرگیجه افتاد زمین
در سریع باز شد و جیسو داخل اومد
با نگرانی به سمتش رفت و سعی کرد بلندش کنه چهره ی ا/ت تو هم جم شده بود با خیسی تو دستش با بهت به دستش نگاه کرد و خون و دید انقد بهش فشار آورده بود که بخیه ها باز شده بودن جیسو دو طرف صورتش گرفت و به سمت خودش چرخوند : بهش نگاه نکن خب الان میگم تهیونگ و بقیه بیان
با صدای بم زنونه ش داد زد که نامجون و تهیونگ اومدن داخل
نامجون با عجله به سمتشون اومد و گفت: چه خبره؟ چیشده؟
جیسو تند تند توضیح داد : به بخیه هاش فشار آورد که باز شدن
نامجون خواست بلندش کنه که تهیونگ با لحن سردی گفت: بهش دست نزن
به سمت ا/ت حرکت کرد و پرنسس وار بغلش کرد
:دردسر...
به سمت بیرون حرکت کرد و جیسو هم از جاش بلند شد و به سمتش اومد
ا/ت از درد بیهوش شده بود
_____
چند ماه از اون اتفاق میگذشت حالا به همراه تهیونگ و جیسو اومده بود شیکاگو چون یه مهمونی مافیایی با شرکا راه انداخته بودن و باید مثل دفه های قبل نقش خواهرش و بازی میکرد گرچه که لقبای بدی بهش میدادن اما اون کم نمیآورد و سعی میکرد جوابشونو بده البته که مستر کیم بهش افتخار میکرد
تهیونگ یکم رفتارش رو با دختر درست کرده بود گرچه باهم دعوا میکردن ولی خب بهتر بود
تو همین فکرا بود و با گوشیش ور میرفت که خدمتکار در زد اومد داخل : لیدی؟ مستر کیم گفتن بیاید حاضر بشید فقط یک ساعت مونده
ا/ت لبخند کمرنگی زد و تشکر کرد و همراه اون خدمتکار به سمت اتاق رفت تا حاضر بشه
یه لباس مشکی براق بهش داده بودن یکمم به صورتش کرم پودر زدن چون اون نمیذاشت کسی صورتشو آرایش کنه خودش با شونه موهاشو درست کرد و به چتری هاش اسپری زد
از پله ها پایین رفت و طبق معمول تهیونگ تو ماشین منتظرش بود به سمت ماشین مشکی رنگ رفت و با کمک خدمتکارا سوار شد
نگاه سرسری به تهیونگ انداخت موهای مشکیش کمی حالت دار شده ریخته بودن تو صورتش کت و شلوار مشکیش و پوشیده بود و بی حوصله به بیرون نگاه میکرد
=رفتیم اونجا از کنارم تکون نمیخوری یکم فضاش با بقیه مهمونیا فرق داره از اونجایی که تو مثل خواهر هرزت نیستی و قراره ولت کنم نباید آسیب ببینی فهمیدی؟
:متوجه م
بعد از اینکه رسیدن طبق معمول دستشو دور بازوی تهیونگ حلقه کرد و باهم به سمت سالن رفتن اونجا همه به سمت تهیونگ اومدن و بهش تعظیم کردن تهیونگ فقط سرشو تکون میداد روی صندلی نشست و به ا/ت اشاره زد که کنارش بشینه
واسه بعد مهمونی چیزی به سرم نرسیده
بنابراین لطفا فعلا اینو بپسندین تنکس ♡
۴.۸k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.