پارت ۴
وقتی اعضا میان خونه کوک به کوک میگن: این دختره کیه
میگه :دوست دخترمه
اعضا میگن:مبارکه پس داداشمون هم زن دار شد
کوک با خنده میگه:بله دیگه
هانا شام رو میاره بعد که اعضا غذارو میخورن به هانا میگن: واقعا ممنون خیلی خوش مزه بود
بعد به کوک و هانا میگن:ما دیگه بریم ممنون که مارو دعوت کردید غذاتون هم خیلی خوب بود
بعد که اعضا رفتن کوک به هانا میگه:دیگه میخوام باهم ازدواج کنیم هانا میگه:ما فقط دو هفته هست که باهم هستیم کوک میگه:یعنی تو منو دوست داری
هانا میگه:کوک واقعا که من دوستت نداشته باشم من عاشقتم
کوک میگه:پس با من ازدواج کن من آنقدر عاشقتم که نمیتونم حتی یک ثانیه از تو دور باشم اگر از تو دور بشم میمیرم
هانا با گریه میگه:باشه عزیزم فردا باهم ازدواج میکنیم
کوک میگه:چرا گریه میکنی از کن ناراحتی
هانا میگه:نههه آخه این چیزایی که گفتی احساساتی کرد منو
بعدکوک خوشحال میشه و میگه باشه همین فردا باهم ازدواج میکنیم
فردا:
کوک با هانا آماده میشن و اعضا رو هم دعوت میکنن و میرم و با هم ازدواج میکنم
بعد یک ماه هم باهم عروسی میگیرن
دوسال بعد هانا و کوکی با هم دختر دار میشن که دخترشان به هانا میره
وبعدیک سال هم اونها پسر دار میشن که اون هم به کوک میره
ممنون که داستان من رو خوندید اگر از داستان من خوشتون اومد پس لطفاً لایک کنید💗
میگه :دوست دخترمه
اعضا میگن:مبارکه پس داداشمون هم زن دار شد
کوک با خنده میگه:بله دیگه
هانا شام رو میاره بعد که اعضا غذارو میخورن به هانا میگن: واقعا ممنون خیلی خوش مزه بود
بعد به کوک و هانا میگن:ما دیگه بریم ممنون که مارو دعوت کردید غذاتون هم خیلی خوب بود
بعد که اعضا رفتن کوک به هانا میگه:دیگه میخوام باهم ازدواج کنیم هانا میگه:ما فقط دو هفته هست که باهم هستیم کوک میگه:یعنی تو منو دوست داری
هانا میگه:کوک واقعا که من دوستت نداشته باشم من عاشقتم
کوک میگه:پس با من ازدواج کن من آنقدر عاشقتم که نمیتونم حتی یک ثانیه از تو دور باشم اگر از تو دور بشم میمیرم
هانا با گریه میگه:باشه عزیزم فردا باهم ازدواج میکنیم
کوک میگه:چرا گریه میکنی از کن ناراحتی
هانا میگه:نههه آخه این چیزایی که گفتی احساساتی کرد منو
بعدکوک خوشحال میشه و میگه باشه همین فردا باهم ازدواج میکنیم
فردا:
کوک با هانا آماده میشن و اعضا رو هم دعوت میکنن و میرم و با هم ازدواج میکنم
بعد یک ماه هم باهم عروسی میگیرن
دوسال بعد هانا و کوکی با هم دختر دار میشن که دخترشان به هانا میره
وبعدیک سال هم اونها پسر دار میشن که اون هم به کوک میره
ممنون که داستان من رو خوندید اگر از داستان من خوشتون اومد پس لطفاً لایک کنید💗
۳.۶k
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.