چند پارتی
دازای و چویا در ایران
p3
!مرسی پسر عزیزم اسمتو بگو تا حواسم بیشتر بهت باشه
موری:اوگای موری هستم
!یکی یکی خودتونو معرفی کنید
از اینجا شروع میکنم
آتسوشی:سلام من ناکاجیما آتسوشی هستم
آکوتاگوا: سلام ریونوسوکه آکوتاگوا هستم
چویا:سلام من ناکاهارا چویا هستم(بی حوصله)
دازای:سلام من اوسامو دازای هستم(لحنش یه جوری بود انگار داره یه معلم میگه برو بمیر)
و این چرخه ادامه دارد...
(زنگ خورد)
"استاد زنگ خورده
!درس من مهم تره یا تفریح شما؟
*خب اگه اینجوری بود چرا زنگ تفریح گذاشتن
موری:اتفاقا من عاشق درس شمام
!یعنی کاش تک تکتون مثل موری بودید
دردو بلای موری بخوره تو سر شما
ویو موری:
میدونستم زنگ تفریح قراره کوشته شم
پس کلاسو باید لفت میدادم
معلم که داشت تسلیم بچه ها میشد پس بهتر بود یه دشمن تراشی حسابی کنم
استاد
!بله؟
رانپو موبایل آورده سر کلاس
(استاد رفت سمت رانپو*
!بدش به من
رانپو:چیو؟
!اون گوشی کوفتیتو
رانپو:گوشی نیاوردم
موری:کلاهش
تو کلاهشه
(استاد کلاه رانپو رو برداشت و گوشی رو دید )
ولی رانپو به عنشم نبود
چون اون گوشه اصلیش نبود
۵ دقیقه از زنگ مونده بود که بچه ها گفتن برن پایین حداقل اون ریخت گند موری رو نبینن
!رانپو تو با من بیا تو ببرمت دفتر پدرتو در بیارن
رانپو:(پوزخند)
!چیه به ریش من میخندی؟
p3
!مرسی پسر عزیزم اسمتو بگو تا حواسم بیشتر بهت باشه
موری:اوگای موری هستم
!یکی یکی خودتونو معرفی کنید
از اینجا شروع میکنم
آتسوشی:سلام من ناکاجیما آتسوشی هستم
آکوتاگوا: سلام ریونوسوکه آکوتاگوا هستم
چویا:سلام من ناکاهارا چویا هستم(بی حوصله)
دازای:سلام من اوسامو دازای هستم(لحنش یه جوری بود انگار داره یه معلم میگه برو بمیر)
و این چرخه ادامه دارد...
(زنگ خورد)
"استاد زنگ خورده
!درس من مهم تره یا تفریح شما؟
*خب اگه اینجوری بود چرا زنگ تفریح گذاشتن
موری:اتفاقا من عاشق درس شمام
!یعنی کاش تک تکتون مثل موری بودید
دردو بلای موری بخوره تو سر شما
ویو موری:
میدونستم زنگ تفریح قراره کوشته شم
پس کلاسو باید لفت میدادم
معلم که داشت تسلیم بچه ها میشد پس بهتر بود یه دشمن تراشی حسابی کنم
استاد
!بله؟
رانپو موبایل آورده سر کلاس
(استاد رفت سمت رانپو*
!بدش به من
رانپو:چیو؟
!اون گوشی کوفتیتو
رانپو:گوشی نیاوردم
موری:کلاهش
تو کلاهشه
(استاد کلاه رانپو رو برداشت و گوشی رو دید )
ولی رانپو به عنشم نبود
چون اون گوشه اصلیش نبود
۵ دقیقه از زنگ مونده بود که بچه ها گفتن برن پایین حداقل اون ریخت گند موری رو نبینن
!رانپو تو با من بیا تو ببرمت دفتر پدرتو در بیارن
رانپو:(پوزخند)
!چیه به ریش من میخندی؟
۶.۱k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.