miracle “ معجزه “ p5
#معجزه P5
هیون : خدا بگم چیکارتون کنه ! یکم کمتر میخوردین الان چه جوری این خونه رو جمع کنیم ؟
چهار ساعته دارن تلاش میکنن وسایل جمع کنن ولی هی شلوغ تر میشه قبلشم بنگچان اومده بود یک سر به هیونجین بزنه با دیدن خونه فرار کرد
مست کردن این اکیپ هیچ وقت مثل مست کردن بقیه مردم نبوده و نخواد بود
فلیکس تا به خونه چانگبین رسیدن از خستگی زیاد خوابش برد از اون طرف جونگین تصمیم گرفته بود به چانگبین اعتراف کنه و دقیقا چانگبین هم همین قصد رو داشت
+ چانگبین ؟ میشه حرف بزنیم ؟
باهم به اتاق رفتن تا فلیکس بیدار نشه
+ حقیقتش…من خیلی وقته عاشقتم فقط نمیدونستم چه جوری بگم میگم که…
حرفش با بوسه چانگبین به لبش ناقص موند
* منم خیلی وقته دوستت داشتم میترسیدم بگم دوستیمون خراب بشه
باورش نمیشد به کراشش اعتراف کرده بود و اونم همین حس رو داشت ؟ بوسه دیگه ای به لب جونگین زد اینبار اونم همراهی کرد و بعد مدت طولانی ازهم جدا شدن و به نفس نفس افتادن
* جونگین میشه مال من بشی ؟
بدون هیچ حرفی چانگبین رو روی خودش روی تخت انداخت
صحنه داره دوست ندارین نخونین ‼️
و چانگبین همینطور که لب های پسر رو مک میزد دستشو پایین برد رو د/یکش رو لمس کرد
+ واقعا…؟ هیچ کاری نکردم تحریک شدی ؟
پتو رو کنار زد و روش خیمه زد
با دستش د/یک جونگین رو نوازش ارومی کرد و باعث نا/لش شد
_ عا/ححح چا..نگبین
+ بیشتر برام نا/له کن بیبی صدات خیلی اروم بخشه
لباس های خودش و جونگین رو در اورد و به سمت گردنش رفت و مارک های بنفش روی گردن سفیدش میذاشت
_ عا/ححح د..درد داره
پاهای لختشو دور کمر چانگبین انداخت و خودشو بیشتر بهش نزدیک کرد
با برخورد د/یک هاشون به هم نا/له بلدی کردن
+ پاهات و دهنتو برام باز کن
اروم پاهاشو از هم فاصله داد و دهنشو باز کرد
چانگبین انگشتش رو وارد دهنش کرد
+ اگه میخوای درد نداشته باشه خوب خیسش کن
جونگین همینطور که پاهاشو باز کرده بود با زبونش انگشت های اون رو خیس میکرد
چانگبین انگشت هاشو به سمت سو/راخ پسر برد و یکی یکی واردش کرد جونگین سرشو به عقب برد و نا/له بلندی کرد
_ عا/ححح خیلی..خوبه بیشتررر
هینطور که با انگشت هاش ضربه میزد به سمت لب های قرمزش رفت و شروع به گاز گرفتنشون کرد
_ عا/حح چانگبین من خودتو..میخوام
چانگبین محکم انگشت هاشو از توی پسر در اورد که باعث نا/له بلد جونگین شد
پاهاش رو روی شونش گذاشت د/یکش رو به سو/راخ خیس پسر زیرش مالش داد و اروم نصفش رو واردش کرد
اشک های پسر از درد و لذت در اورده بود و بلند نا/له میکرد
_عا//ححح خیلی..بزرگههه
+ هیس.. پاهاتو باز کن الان لذت میبری
یکم گذشت و پسر به سایزش عادت کرد و چانگبین شروع به ضربه های محکم و عمیق کرد
با هر ضربه تخت تکون میخورد و بلند تر نا/له میکردن
+ عا/ححح خیلی تنگ و داغی بیبی
با یک ضربه محکم و عمیق جونگین نا/له بلند و جیغ مانندی کرد
_ عا/حح همون..جا عا/ححح
نقطه حساسش پیدا کرده بود و محکم و سریع به همون نقطه میزد جونگین با نا/له بلندی کا/م شد و روی شکمش ریخت
چانگبین هم با دو ضربه محکم دیگه کا/م شد و همش رو توی پسر کوچیک تر ریخت
اروم از توش در اومد و مایع سفید رنگش از توی سوراخ پسر ریخت بیرون
هر دو نفس نفس میزدن و دراز کشیدن
+ خو..ب بود…؟
_ اره…امیدوارم..فلیکس نفهمیده..باشه
و کنار هم به خواب رفتن
هیون : خدا بگم چیکارتون کنه ! یکم کمتر میخوردین الان چه جوری این خونه رو جمع کنیم ؟
چهار ساعته دارن تلاش میکنن وسایل جمع کنن ولی هی شلوغ تر میشه قبلشم بنگچان اومده بود یک سر به هیونجین بزنه با دیدن خونه فرار کرد
مست کردن این اکیپ هیچ وقت مثل مست کردن بقیه مردم نبوده و نخواد بود
فلیکس تا به خونه چانگبین رسیدن از خستگی زیاد خوابش برد از اون طرف جونگین تصمیم گرفته بود به چانگبین اعتراف کنه و دقیقا چانگبین هم همین قصد رو داشت
+ چانگبین ؟ میشه حرف بزنیم ؟
باهم به اتاق رفتن تا فلیکس بیدار نشه
+ حقیقتش…من خیلی وقته عاشقتم فقط نمیدونستم چه جوری بگم میگم که…
حرفش با بوسه چانگبین به لبش ناقص موند
* منم خیلی وقته دوستت داشتم میترسیدم بگم دوستیمون خراب بشه
باورش نمیشد به کراشش اعتراف کرده بود و اونم همین حس رو داشت ؟ بوسه دیگه ای به لب جونگین زد اینبار اونم همراهی کرد و بعد مدت طولانی ازهم جدا شدن و به نفس نفس افتادن
* جونگین میشه مال من بشی ؟
بدون هیچ حرفی چانگبین رو روی خودش روی تخت انداخت
صحنه داره دوست ندارین نخونین ‼️
و چانگبین همینطور که لب های پسر رو مک میزد دستشو پایین برد رو د/یکش رو لمس کرد
+ واقعا…؟ هیچ کاری نکردم تحریک شدی ؟
پتو رو کنار زد و روش خیمه زد
با دستش د/یک جونگین رو نوازش ارومی کرد و باعث نا/لش شد
_ عا/ححح چا..نگبین
+ بیشتر برام نا/له کن بیبی صدات خیلی اروم بخشه
لباس های خودش و جونگین رو در اورد و به سمت گردنش رفت و مارک های بنفش روی گردن سفیدش میذاشت
_ عا/ححح د..درد داره
پاهای لختشو دور کمر چانگبین انداخت و خودشو بیشتر بهش نزدیک کرد
با برخورد د/یک هاشون به هم نا/له بلدی کردن
+ پاهات و دهنتو برام باز کن
اروم پاهاشو از هم فاصله داد و دهنشو باز کرد
چانگبین انگشتش رو وارد دهنش کرد
+ اگه میخوای درد نداشته باشه خوب خیسش کن
جونگین همینطور که پاهاشو باز کرده بود با زبونش انگشت های اون رو خیس میکرد
چانگبین انگشت هاشو به سمت سو/راخ پسر برد و یکی یکی واردش کرد جونگین سرشو به عقب برد و نا/له بلندی کرد
_ عا/ححح خیلی..خوبه بیشتررر
هینطور که با انگشت هاش ضربه میزد به سمت لب های قرمزش رفت و شروع به گاز گرفتنشون کرد
_ عا/حح چانگبین من خودتو..میخوام
چانگبین محکم انگشت هاشو از توی پسر در اورد که باعث نا/له بلد جونگین شد
پاهاش رو روی شونش گذاشت د/یکش رو به سو/راخ خیس پسر زیرش مالش داد و اروم نصفش رو واردش کرد
اشک های پسر از درد و لذت در اورده بود و بلند نا/له میکرد
_عا//ححح خیلی..بزرگههه
+ هیس.. پاهاتو باز کن الان لذت میبری
یکم گذشت و پسر به سایزش عادت کرد و چانگبین شروع به ضربه های محکم و عمیق کرد
با هر ضربه تخت تکون میخورد و بلند تر نا/له میکردن
+ عا/ححح خیلی تنگ و داغی بیبی
با یک ضربه محکم و عمیق جونگین نا/له بلند و جیغ مانندی کرد
_ عا/حح همون..جا عا/ححح
نقطه حساسش پیدا کرده بود و محکم و سریع به همون نقطه میزد جونگین با نا/له بلندی کا/م شد و روی شکمش ریخت
چانگبین هم با دو ضربه محکم دیگه کا/م شد و همش رو توی پسر کوچیک تر ریخت
اروم از توش در اومد و مایع سفید رنگش از توی سوراخ پسر ریخت بیرون
هر دو نفس نفس میزدن و دراز کشیدن
+ خو..ب بود…؟
_ اره…امیدوارم..فلیکس نفهمیده..باشه
و کنار هم به خواب رفتن
۲.۷k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.