روزی دزدی بستۀ شخصی را رُبود که در آن، چیز گرانبهایی وجود
روزی دزدی بستۀ شخصی را رُبود که در آن، چیز گرانبهایی وجود داشت و دعایی نیز پیوست آن بود. بعد از ساعتی، دزد بسته را به صاحبش بازگرداند! او را گفتند:«چرا این همه مال را از دست دادی؟!»
گفت:«صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین. اگر آن را پس نمی دادم و عقیدۀ صاحب آن مال، خللی می یافت، آن وقت من دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.»
برگرفته از کتاب کشف الاسرار
مجله مانا
(غزل)
گفت:«صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین. اگر آن را پس نمی دادم و عقیدۀ صاحب آن مال، خللی می یافت، آن وقت من دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.»
برگرفته از کتاب کشف الاسرار
مجله مانا
(غزل)
۱.۱k
۱۲ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.