pretty savage part 12
دینگ دینگ ( گوشی تهیونگ زنگ خورد )
ته : بله؟
الکس : اگه خواهرتو زنده میخوای تنها بیا این آدرس فقط ۲۰ دقیقه وقت داری اگه یه دقیقه دیر کنی قول نمیدم سالم بمونه ...( گوشی و قطع کرد )
ته : الو ...الو ، عوضییی🤬😡
(تهیونگ با تمام سرعت به سمت جایی که الکس گفته بود حرکت کرد )
جنی : هِی با اون چیکار داری
الکس : تسویه حساب 😏
[دو دقیقه از زمانی که الکس مشخص کرده بود گذشت ]
الکس : هِی تو
بادیگارد : بله قربان
الکس : برو شلاقمو بیار ( الکس ۲۰ ضربه شلاق به جنی زد ، پشت جنی کاملا خونی شده بود و از درد بغض کرد اما جلوی اشک هاشو گرفت چون نمیخواست جلوی اون عوضی ضعف نشون بده )
الکس : دختر قوی ای هستی ... مردها هم بعد از ۲۰ تا ضربه به دست و پای من میوفتادن و التماس میکرد
جنی : چون دور و بر یه تپه گوه مثل تو فقط مگسا میچرخن ...😏
الکس با شنیدن این حرف جنی رو هول داد و انداخت رو زمین و با پاش به اون لگد زد
(ته همون لحظه رسید و یه مشت زد تو صورت الکس🤜🏻 )
ته : تو با من مشکل داری نه خواهرم عوضی... چطور جرئت میکنی رو خواهر من دست بلند کنی پخمه 🤬
جنی حالت خوبه 🥺
جنی : خوبم بابا یه چن تا خراش کوچیک بیشتر نیست
ته : تو خون غرق شدی به اینا میگی خراش کوچیک 😐
الکس : هِه اگه خودتو تهدید میکردم به این راحتی دم به تله نمیدادی .. چون پایه خواهرت وسط بود خودتو رسوندی 😏
ته : همین الان ولش کن وگرنه کاری میکنم مرغای آسمون و زمین به حال خون گریه کنن 🤬🔪
الکس : مثل اینکه متوجه موقعیتت نیستی تو تنهایی و من افرادمو دارم تو جایگاهی نیستی که به من دستور بدی 😏
ته : اینطور فکر میکنی ؟😏
حالا ...👏🏻
( افراد تهیونگ که کمین کرده بودن با علامت ته اونا رو محاصره کردن )
جنی : هوووم میدونستم بدون نقشه نمیای پی خودم رفتی 😌👏🏻👏🏻
ته : من ازت بزرگترم ها 😐 تو پی من رفتی
جنی : نوچ تو پی من رفتی 😌😁
ته : حیف تو این موقعیت نمیتونم ادامه بدم وگرنه تا صبح هم شده باهات کل کل میکردم 😐😂
ته : خب الکس ، حالا چی ؟ 😏
الکس : 😡😤
ته : بله؟
الکس : اگه خواهرتو زنده میخوای تنها بیا این آدرس فقط ۲۰ دقیقه وقت داری اگه یه دقیقه دیر کنی قول نمیدم سالم بمونه ...( گوشی و قطع کرد )
ته : الو ...الو ، عوضییی🤬😡
(تهیونگ با تمام سرعت به سمت جایی که الکس گفته بود حرکت کرد )
جنی : هِی با اون چیکار داری
الکس : تسویه حساب 😏
[دو دقیقه از زمانی که الکس مشخص کرده بود گذشت ]
الکس : هِی تو
بادیگارد : بله قربان
الکس : برو شلاقمو بیار ( الکس ۲۰ ضربه شلاق به جنی زد ، پشت جنی کاملا خونی شده بود و از درد بغض کرد اما جلوی اشک هاشو گرفت چون نمیخواست جلوی اون عوضی ضعف نشون بده )
الکس : دختر قوی ای هستی ... مردها هم بعد از ۲۰ تا ضربه به دست و پای من میوفتادن و التماس میکرد
جنی : چون دور و بر یه تپه گوه مثل تو فقط مگسا میچرخن ...😏
الکس با شنیدن این حرف جنی رو هول داد و انداخت رو زمین و با پاش به اون لگد زد
(ته همون لحظه رسید و یه مشت زد تو صورت الکس🤜🏻 )
ته : تو با من مشکل داری نه خواهرم عوضی... چطور جرئت میکنی رو خواهر من دست بلند کنی پخمه 🤬
جنی حالت خوبه 🥺
جنی : خوبم بابا یه چن تا خراش کوچیک بیشتر نیست
ته : تو خون غرق شدی به اینا میگی خراش کوچیک 😐
الکس : هِه اگه خودتو تهدید میکردم به این راحتی دم به تله نمیدادی .. چون پایه خواهرت وسط بود خودتو رسوندی 😏
ته : همین الان ولش کن وگرنه کاری میکنم مرغای آسمون و زمین به حال خون گریه کنن 🤬🔪
الکس : مثل اینکه متوجه موقعیتت نیستی تو تنهایی و من افرادمو دارم تو جایگاهی نیستی که به من دستور بدی 😏
ته : اینطور فکر میکنی ؟😏
حالا ...👏🏻
( افراد تهیونگ که کمین کرده بودن با علامت ته اونا رو محاصره کردن )
جنی : هوووم میدونستم بدون نقشه نمیای پی خودم رفتی 😌👏🏻👏🏻
ته : من ازت بزرگترم ها 😐 تو پی من رفتی
جنی : نوچ تو پی من رفتی 😌😁
ته : حیف تو این موقعیت نمیتونم ادامه بدم وگرنه تا صبح هم شده باهات کل کل میکردم 😐😂
ته : خب الکس ، حالا چی ؟ 😏
الکس : 😡😤
۱۱.۹k
۱۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.