وانشات از Namjoon
ماسک مشکی رنگ مخصوصی که سفارش داده بودو پوشید و به خودش توی ایینه نگاه کرد بخاطر شغلش باید اون ماسکُ به صورتش میزد..
وارد مهمونی بزرگ بالماسکه شد همه چشم ها روی اون زوم شده بودن
دست دختری که از قبل انتخاب کرده بودُ بوسید و مشغول رقصیدن باهاش شد
چشم های زیادی روشون بود معذبی دخترو حس میکرد پوزخندی زد با صدای ارومی که فقط دختر بشنوه گفت
-چشمای زیادی روت زومه!باید خوشحال باشی بهت افتخار رقصیدن دادم
+مگه از قبل خودت انتخاب نشده بودم که باهات برقصم؟
-همم درسته!اما این ی راز بود از کجا فهمیدی؟
+منم منبع های خودمو دارم رئیس..خسته نشدی؟
-خسته؟همم نه من هیچ وقت از رقصیدن با همچین دختری خسته نمیشم
+داری شوخی میکنی؟ -راجب؟ +خسته نشدن!
-شاید..اما زیباییت انکار ناپذیره! +چطور چهرهامو دیدی از پشت ماسک؟
-انگار یادت رفته بود تو انتخاب شدی پس قطعا قبل انتخاب کردنت اول امارتو دراوردم
+اوه درسته یادم رفته بود که کی هستی!!
بعد از قطع شدن اهنگ ملایمی که برای تانگوی زوج ها انتخاب شده بود پسر،دخترو بین جمعیت تنها گذاشت و رفت روی سِن و میکروفونُ از دست دی جیای گرفت
-همه میدونین من کی هستم درسته؟خب امروز این جشن برای این برگزار شد که بتونم بهترین فردُ برای ازدواج انتخاب کنم و من انتخابش کردم..!نه الان از خیلی وقت پیش..
خندهای کرد و ادامه داد
-شاید حدس بزنین کیه!اوناییم که حدس نزدن بزارین بهتون خیلی رک بگم!من امشب با ی دختر رقصیدم اون دختر انتخاب منِ نه فقط بخاطر امشب اون از خیلی وقت پیش انتخابم بود شاید از همون بچگی!
دستشُ به سمت ماسکش برد و ماسکُ از روی صورتش برداشت..
دختر با دیدن دوست بچگیش پشت اون ماسک شوکه نگاه کرد..
-ا/ت..مال من میشی؟
کل جمعیت توی سالن به تو نگاه میکردن..
سرتُ انداختی پایین و به دستبندی که پسر خیلی وقت پیش بهت داده بود چشم دوختی
حدودا ده سالی بود که بهش علاقه داشتی و بخاطرش با هیچ کسی حاضر نبودی قرار بزاری
با لبخند کم رنگی سرتُ به نشونه"اره"تکون دادی
+من قبول میکنم..
✓ #madi ~ #Namjoon ~ #Oneshot ~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
@madi_army
وارد مهمونی بزرگ بالماسکه شد همه چشم ها روی اون زوم شده بودن
دست دختری که از قبل انتخاب کرده بودُ بوسید و مشغول رقصیدن باهاش شد
چشم های زیادی روشون بود معذبی دخترو حس میکرد پوزخندی زد با صدای ارومی که فقط دختر بشنوه گفت
-چشمای زیادی روت زومه!باید خوشحال باشی بهت افتخار رقصیدن دادم
+مگه از قبل خودت انتخاب نشده بودم که باهات برقصم؟
-همم درسته!اما این ی راز بود از کجا فهمیدی؟
+منم منبع های خودمو دارم رئیس..خسته نشدی؟
-خسته؟همم نه من هیچ وقت از رقصیدن با همچین دختری خسته نمیشم
+داری شوخی میکنی؟ -راجب؟ +خسته نشدن!
-شاید..اما زیباییت انکار ناپذیره! +چطور چهرهامو دیدی از پشت ماسک؟
-انگار یادت رفته بود تو انتخاب شدی پس قطعا قبل انتخاب کردنت اول امارتو دراوردم
+اوه درسته یادم رفته بود که کی هستی!!
بعد از قطع شدن اهنگ ملایمی که برای تانگوی زوج ها انتخاب شده بود پسر،دخترو بین جمعیت تنها گذاشت و رفت روی سِن و میکروفونُ از دست دی جیای گرفت
-همه میدونین من کی هستم درسته؟خب امروز این جشن برای این برگزار شد که بتونم بهترین فردُ برای ازدواج انتخاب کنم و من انتخابش کردم..!نه الان از خیلی وقت پیش..
خندهای کرد و ادامه داد
-شاید حدس بزنین کیه!اوناییم که حدس نزدن بزارین بهتون خیلی رک بگم!من امشب با ی دختر رقصیدم اون دختر انتخاب منِ نه فقط بخاطر امشب اون از خیلی وقت پیش انتخابم بود شاید از همون بچگی!
دستشُ به سمت ماسکش برد و ماسکُ از روی صورتش برداشت..
دختر با دیدن دوست بچگیش پشت اون ماسک شوکه نگاه کرد..
-ا/ت..مال من میشی؟
کل جمعیت توی سالن به تو نگاه میکردن..
سرتُ انداختی پایین و به دستبندی که پسر خیلی وقت پیش بهت داده بود چشم دوختی
حدودا ده سالی بود که بهش علاقه داشتی و بخاطرش با هیچ کسی حاضر نبودی قرار بزاری
با لبخند کم رنگی سرتُ به نشونه"اره"تکون دادی
+من قبول میکنم..
✓ #madi ~ #Namjoon ~ #Oneshot ~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
@madi_army
۱۵.۱k
۳۰ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.