زمستان
#زمستان
بی تاب است
دار قالی
نوای موزون کرکیت
با صلابت اول صبح
وه که چه دلگرم کننده
هر چه صدا بلند تر
دستان مادرم پر توان تر
رنجک
چاقویی مهربان
زخم نمی زند
دستی را نبرید
و کرسی...
من به اتش ایمان دارم
به شادمانی سنجدی که
دوام اورده تا شب چله
و برف و برف
من عاشق سپید می شوم
وچه خبر خوشتر از این
پدرم راوی است بچه فلانی چنین کرد و چنان
هنوزم بی خبرم
که ذوق نشر خبر در این شهر موروثی است
یخ زده راه ها
یخ برده اب ها
اما دعای ما
یخ نبرد دل مردم سردسیر را
زمستان بود
اما نه در دلهای ما
ما هنوز دل خوشیم
به گرما
به خانه به شهر
به شعر
به_شعری_از_جنس_فارسان
#امیرعلی_قربانی #فارسان #شعر_سپید #چکامه_های_باران
بی تاب است
دار قالی
نوای موزون کرکیت
با صلابت اول صبح
وه که چه دلگرم کننده
هر چه صدا بلند تر
دستان مادرم پر توان تر
رنجک
چاقویی مهربان
زخم نمی زند
دستی را نبرید
و کرسی...
من به اتش ایمان دارم
به شادمانی سنجدی که
دوام اورده تا شب چله
و برف و برف
من عاشق سپید می شوم
وچه خبر خوشتر از این
پدرم راوی است بچه فلانی چنین کرد و چنان
هنوزم بی خبرم
که ذوق نشر خبر در این شهر موروثی است
یخ زده راه ها
یخ برده اب ها
اما دعای ما
یخ نبرد دل مردم سردسیر را
زمستان بود
اما نه در دلهای ما
ما هنوز دل خوشیم
به گرما
به خانه به شهر
به شعر
به_شعری_از_جنس_فارسان
#امیرعلی_قربانی #فارسان #شعر_سپید #چکامه_های_باران
۹۳۸
۰۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.