(پارت4)
(پارت4)
ات: اره میخامش ولی فکر کنم ددیم منو نمیخاد
کوک: ددیت معلومه تو رو میخاد هرزه کوچولوم
ات: پس لباسامو درار ددی
کوک ات رو از روی پاش برداشت خیمه زد روش لباش رو گذاشت رو لبای ات شروع کرد به مکیدن همون طور لباس هاش رو دراورد ات هم لباس های کوک رو دراورد
کوک از لبای ات دست کند وگفت
کوک: چرا انقدر بدنت سکسی کوچولوی من (دست میکشید روی بدن ات)
ات: برای اینکه تو ددیمی اوممم(لذت)
کوک: دختر کوچولو من
بعد کوک شروع کرد به کیس مارک گذاشت بعد رفت سمت پوصی ات و شروع کرد به مکیدن پوصی ات
ات: احح فاک زبونتو نزار تو سوراخم خواهش میکنم
کوک: میدونم دوسش داری پس اینقدر انکار نکن
ات: ددی من زبونت رو نمیخوام من ی چیز دیگه میخوام
کوک: چی.. منظورت چیه اگه نمیخایش پس چی...
ات نزاشت کوک حرفشو تموم کنه که گفت
ات: دیکتومیخام ددی
کوک: پس هرزه کوچولو دیک ددی رو میخواد
ات: آره هرزه کوچولوت خیلی میخواد دیکت بره تو سوراخش
کوک: جنده ددی واقعا خودتی!
ات: اوم
بعد کوک وارد ات کرد و شروع کرد به تلمبه زدن
ات: اححححححح ددی تند تر
کوک بدون حرفی تند ترش کرد
ات: اممم ددی
کوک ناله های مردونه ای میکرد
کوک: احححح
بعد هر دوشون کام شدن کوک از ات کشید بیرون کنارش خوابید
کوک: می دونستی بازم راند هست هرزه کوچولو
ات: ددی... من واقعا خستم... ولی بازم میخوامت
کوک: چقدر ددی رو میخوای هوم؟
ات رفت روی کوک خوابید و خودش رو بهش میمالید به کوک
ات: اندازه ای ددی رو میخوام که همین الان راند دو رو شروع کنه من زیرش جون بدم
کوک: احححح... هرزه کوچولو ددی میخواد ترو زیرش ببینه بعد کوک با ی حرکت جای خودش و ات رو عوض کرد پای ات رو باز کرد هم زمان که وارد ات کرد لبا ی ات رو میمکید بعد کوک از لبا ی ات جدا شد و شروع کرد به کیس مارک گذاشتن
ات: اح...ددی محکم تر خواهش میکنم ددی محکم تر
کوک: احح چشم بیبی
بعد دوباره هر دوشون کام شدن کوک ات رو داگی کرد
و شروع کرد پوصیشو خوردن بعد واردش کرد و دوباره کام شدن: اححح اخخخخ ایییی دی... دیگه نمیتونم
کوک دید که ات مثل ی جسم مرده افتاده رو تخت و اروم ناله میکنه اروم از پشت ات رو بغل میکنه ومیگه
کوک: ببخشید هرزه کوچولوم (و پوصیشو ماساژ میداد و گه گاهی اروم انگشتشو میکرد تو ات تا اروم شه)
ات: هنق هنق اشکال نداره...... ـهنق خودم هنق خاستم (گریه اروم)
کوک: ولی اخه
ات: هیشش ددی لطفا من ازش لذت بردم گفتم که حاظرم حتی زیرت جون بدم
کوک: جنده کوچوم اینقدر درد داری که حتی نمیتونی فرق بین دردو لذتو بفهمی
ات:(داره گریه میکنه) نه اح انگشتت ایی
کوک: فاک ببخشید نمیخام سوراخت بسته شه
ات: عیب نداره خوبه دوسش دارم اوممم
کوک بیشتر فشار داد و گفت:
کوک
(پارت بعدو هروقت بتونم میزارم)
ات: اره میخامش ولی فکر کنم ددیم منو نمیخاد
کوک: ددیت معلومه تو رو میخاد هرزه کوچولوم
ات: پس لباسامو درار ددی
کوک ات رو از روی پاش برداشت خیمه زد روش لباش رو گذاشت رو لبای ات شروع کرد به مکیدن همون طور لباس هاش رو دراورد ات هم لباس های کوک رو دراورد
کوک از لبای ات دست کند وگفت
کوک: چرا انقدر بدنت سکسی کوچولوی من (دست میکشید روی بدن ات)
ات: برای اینکه تو ددیمی اوممم(لذت)
کوک: دختر کوچولو من
بعد کوک شروع کرد به کیس مارک گذاشت بعد رفت سمت پوصی ات و شروع کرد به مکیدن پوصی ات
ات: احح فاک زبونتو نزار تو سوراخم خواهش میکنم
کوک: میدونم دوسش داری پس اینقدر انکار نکن
ات: ددی من زبونت رو نمیخوام من ی چیز دیگه میخوام
کوک: چی.. منظورت چیه اگه نمیخایش پس چی...
ات نزاشت کوک حرفشو تموم کنه که گفت
ات: دیکتومیخام ددی
کوک: پس هرزه کوچولو دیک ددی رو میخواد
ات: آره هرزه کوچولوت خیلی میخواد دیکت بره تو سوراخش
کوک: جنده ددی واقعا خودتی!
ات: اوم
بعد کوک وارد ات کرد و شروع کرد به تلمبه زدن
ات: اححححححح ددی تند تر
کوک بدون حرفی تند ترش کرد
ات: اممم ددی
کوک ناله های مردونه ای میکرد
کوک: احححح
بعد هر دوشون کام شدن کوک از ات کشید بیرون کنارش خوابید
کوک: می دونستی بازم راند هست هرزه کوچولو
ات: ددی... من واقعا خستم... ولی بازم میخوامت
کوک: چقدر ددی رو میخوای هوم؟
ات رفت روی کوک خوابید و خودش رو بهش میمالید به کوک
ات: اندازه ای ددی رو میخوام که همین الان راند دو رو شروع کنه من زیرش جون بدم
کوک: احححح... هرزه کوچولو ددی میخواد ترو زیرش ببینه بعد کوک با ی حرکت جای خودش و ات رو عوض کرد پای ات رو باز کرد هم زمان که وارد ات کرد لبا ی ات رو میمکید بعد کوک از لبا ی ات جدا شد و شروع کرد به کیس مارک گذاشتن
ات: اح...ددی محکم تر خواهش میکنم ددی محکم تر
کوک: احح چشم بیبی
بعد دوباره هر دوشون کام شدن کوک ات رو داگی کرد
و شروع کرد پوصیشو خوردن بعد واردش کرد و دوباره کام شدن: اححح اخخخخ ایییی دی... دیگه نمیتونم
کوک دید که ات مثل ی جسم مرده افتاده رو تخت و اروم ناله میکنه اروم از پشت ات رو بغل میکنه ومیگه
کوک: ببخشید هرزه کوچولوم (و پوصیشو ماساژ میداد و گه گاهی اروم انگشتشو میکرد تو ات تا اروم شه)
ات: هنق هنق اشکال نداره...... ـهنق خودم هنق خاستم (گریه اروم)
کوک: ولی اخه
ات: هیشش ددی لطفا من ازش لذت بردم گفتم که حاظرم حتی زیرت جون بدم
کوک: جنده کوچوم اینقدر درد داری که حتی نمیتونی فرق بین دردو لذتو بفهمی
ات:(داره گریه میکنه) نه اح انگشتت ایی
کوک: فاک ببخشید نمیخام سوراخت بسته شه
ات: عیب نداره خوبه دوسش دارم اوممم
کوک بیشتر فشار داد و گفت:
کوک
(پارت بعدو هروقت بتونم میزارم)
۱۸.۱k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.