p:3
p:3
_صبر کن(سرد)
برگشتم سمت جونگکوک
=چیزی شده
_کی گفته این خدمتکاره با راننده بره(سرد)
=م. ن
_با اجازه کی گفتی بره (سرد)
=خب پول زیاد برای تاکسی نداشت گفتم با راننده بره
_گفتی؟ تو کی باشی که بگی کی بره کی نره(سرد)
=یعنی چی جونگکوک من زنتم
_زنم باشی دلیل نمیشه هر گوهی بخوای بخوری(داد)
از دادش ترسیدم
=یعنی من نمیتونم تو این خونه حرفی بزنم
_من بهت اجازه ندادم هر گوهی بخوای برای خودت بخوری فهمیدی (داد)
=......
_دفعه اخرت باشه چون دفعه بعدی درکار باشه مرگت حتمی میشه
هیچی نگفتم فقط داشتم نگاش میکردم
_فهمیدی(داد)
=ا. ره
از اتاق رفت بیرون چرا اخه با من بد حرف میزنه من میگه چیکار کردم من فقط عاشقشم نمیتونم بدون اون زندگی کنم گناه من چیه عاشقش شدن گناهه
از چشمام اشک میومد که پاکشون کردم
موهامو با سشوار خشک کردم رفتم لباس پوشیدم رو تخت نشستم تو خونه واقعا حوصلم سر رفته بود نه گوشی داشتم نه خق رفتن به بیرون رفتم از پنجره بیرون نگا میکردم که دیدم در اتاق باز شد
دیدم جونگکوک امد تو اتاق
بدون توجه به من رفت لباساشو عوض کرد رفت بیرون از اتاق
از پنجره داشتم بیرون نگا میکردم جونگکوک با اون کت خیلی جذاب بود دیدم سوار ماشین شد رفت
کاش من الان بغل پنجره کنار جونگکوک بودم بیحال رفتم رو تخت دراز کشیدم که بخوابم چشمام بستم خوابیدم....
از زبان ا.ت)
+اره همین جاست لطفا وایستید
✓اینجا
+اره
✓باش
از ماشین پیدا شدم که راننده پیاده شد ساک هارو برام اورد
+مرسی
✓خواهش
✓میخوای بیا داخل
✓نه مرسی
+بیا داخل دیگه
✓خ.. باش
+:)
رفتم داخل راننده ماشین خاموش کرد امد داخل
+اسمتون چیه
✓من سوجون
+سوجون میشه یه درخواست ازت کنم
✓هرچی باشه قبول جان بگو
+میشه نقش شوهرمو بازی کنی مامانم دوست داشت قبل مرگش شوهرمو ببینه ولی من. ــ.
✓باشه
+مر. سی
✓نمیخوای اسمتو بگی
+من ا.ت هستم
✓خب بریم داخل الان مادرت نگران میشه
+راست میگی
رفتیم داخل دیدم مامانم رو تخت دراز کشیده
+مامانی
£دخترم
رفتم سمتش بغلش کردم
+مامانی خوبی(گریه)
£ا.ت عزیزم گریه نکن حالم بد میشه
+باش (بغض)
دیگه گریه نکردم
از بغل مامانم امدم بیرون
دارو هاشو کنارش گذاشتم
£سلام
✓سلام
£ا.ت دخترم این اقا پسر کیه
+خب....
✓من همسرشم
£دخترم ازدواج کردی
+ا.. ره
£منو عروسیت دعوت نکردی
+مامان اربابم گفت سریع عروسی. بگیرم هیچ کسی جز منو خانم ارباب و سوجون تو عروسی نبودیم
£چه بد اگه حالم خوب شه باید دوباره عروسی بهتر بگیری
+باش مامانی
سوجون امد سمت مامانم بغلش کرد
✓خیلی خوشحالم شما مادر زنم هستید
£منم خوشحالم داماد به این جذابی داذم پسرم اسمت چیه
✓اسمم سوجون هستش
£خش بخت شید گفته باشم من نوه میخوام
+یا مامان ما تازه عروسی کردیم(خجالت)
£از اولم دخترم خجالتی بود
✓صورتش قرمز شد(خنده)
£اره (خنده)
+یا نخندید (خجالت)
ولی بلند تر خندیدن که خندم گرفت منم خندیدم
+چیزی نمیخورید
✓من قهوه
+چشم چیز دیگه ای نمیخوای
✓نه همین کافیه
+پرو
✓یا مادر نگا چطوری باهام حرف میزنه
£دخترم با دامادم درست صحبت کن
+هوف باش
رفتم تو اشپز خونه......
اسلاید دو عکس سوجون
_صبر کن(سرد)
برگشتم سمت جونگکوک
=چیزی شده
_کی گفته این خدمتکاره با راننده بره(سرد)
=م. ن
_با اجازه کی گفتی بره (سرد)
=خب پول زیاد برای تاکسی نداشت گفتم با راننده بره
_گفتی؟ تو کی باشی که بگی کی بره کی نره(سرد)
=یعنی چی جونگکوک من زنتم
_زنم باشی دلیل نمیشه هر گوهی بخوای بخوری(داد)
از دادش ترسیدم
=یعنی من نمیتونم تو این خونه حرفی بزنم
_من بهت اجازه ندادم هر گوهی بخوای برای خودت بخوری فهمیدی (داد)
=......
_دفعه اخرت باشه چون دفعه بعدی درکار باشه مرگت حتمی میشه
هیچی نگفتم فقط داشتم نگاش میکردم
_فهمیدی(داد)
=ا. ره
از اتاق رفت بیرون چرا اخه با من بد حرف میزنه من میگه چیکار کردم من فقط عاشقشم نمیتونم بدون اون زندگی کنم گناه من چیه عاشقش شدن گناهه
از چشمام اشک میومد که پاکشون کردم
موهامو با سشوار خشک کردم رفتم لباس پوشیدم رو تخت نشستم تو خونه واقعا حوصلم سر رفته بود نه گوشی داشتم نه خق رفتن به بیرون رفتم از پنجره بیرون نگا میکردم که دیدم در اتاق باز شد
دیدم جونگکوک امد تو اتاق
بدون توجه به من رفت لباساشو عوض کرد رفت بیرون از اتاق
از پنجره داشتم بیرون نگا میکردم جونگکوک با اون کت خیلی جذاب بود دیدم سوار ماشین شد رفت
کاش من الان بغل پنجره کنار جونگکوک بودم بیحال رفتم رو تخت دراز کشیدم که بخوابم چشمام بستم خوابیدم....
از زبان ا.ت)
+اره همین جاست لطفا وایستید
✓اینجا
+اره
✓باش
از ماشین پیدا شدم که راننده پیاده شد ساک هارو برام اورد
+مرسی
✓خواهش
✓میخوای بیا داخل
✓نه مرسی
+بیا داخل دیگه
✓خ.. باش
+:)
رفتم داخل راننده ماشین خاموش کرد امد داخل
+اسمتون چیه
✓من سوجون
+سوجون میشه یه درخواست ازت کنم
✓هرچی باشه قبول جان بگو
+میشه نقش شوهرمو بازی کنی مامانم دوست داشت قبل مرگش شوهرمو ببینه ولی من. ــ.
✓باشه
+مر. سی
✓نمیخوای اسمتو بگی
+من ا.ت هستم
✓خب بریم داخل الان مادرت نگران میشه
+راست میگی
رفتیم داخل دیدم مامانم رو تخت دراز کشیده
+مامانی
£دخترم
رفتم سمتش بغلش کردم
+مامانی خوبی(گریه)
£ا.ت عزیزم گریه نکن حالم بد میشه
+باش (بغض)
دیگه گریه نکردم
از بغل مامانم امدم بیرون
دارو هاشو کنارش گذاشتم
£سلام
✓سلام
£ا.ت دخترم این اقا پسر کیه
+خب....
✓من همسرشم
£دخترم ازدواج کردی
+ا.. ره
£منو عروسیت دعوت نکردی
+مامان اربابم گفت سریع عروسی. بگیرم هیچ کسی جز منو خانم ارباب و سوجون تو عروسی نبودیم
£چه بد اگه حالم خوب شه باید دوباره عروسی بهتر بگیری
+باش مامانی
سوجون امد سمت مامانم بغلش کرد
✓خیلی خوشحالم شما مادر زنم هستید
£منم خوشحالم داماد به این جذابی داذم پسرم اسمت چیه
✓اسمم سوجون هستش
£خش بخت شید گفته باشم من نوه میخوام
+یا مامان ما تازه عروسی کردیم(خجالت)
£از اولم دخترم خجالتی بود
✓صورتش قرمز شد(خنده)
£اره (خنده)
+یا نخندید (خجالت)
ولی بلند تر خندیدن که خندم گرفت منم خندیدم
+چیزی نمیخورید
✓من قهوه
+چشم چیز دیگه ای نمیخوای
✓نه همین کافیه
+پرو
✓یا مادر نگا چطوری باهام حرف میزنه
£دخترم با دامادم درست صحبت کن
+هوف باش
رفتم تو اشپز خونه......
اسلاید دو عکس سوجون
۱۰.۱k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.